فصل دوازدهم كلماتى كه با «س، ش» آغاز مىشوند
469 «سوء الجوار و الإسائة الى الأبرار من اعظم اللّوم» بدى كردن نسبت به همسايگان و نيكان از بزرگترين پستىها است
بهمسايه بد كردن اى هوشمند،
بزشتى بود بدتر از هر بدى
بود غايت نا كسى و ددى
به نيكان رساندن زيان و گزند،
بود غايت نا كسى و ددى
بود غايت نا كسى و ددى
ز مرد نكو پيشه پاكزاد،
كز آن نيست بدتر گناه و جفا
نه در نزد خلق و نه پيش خدا
تو با بدگمانى نكن هيچ ياد
نه در نزد خلق و نه پيش خدا
نه در نزد خلق و نه پيش خدا
نكوهيده باشد گرت خلق و خوى،
كنى خويش و بيگانه از خويش دور
تو تنها شوى گاه سوگ و سرور
چنان كايد از سوى گند آب بوى،
تو تنها شوى گاه سوگ و سرور
تو تنها شوى گاه سوگ و سرور