فصل پانزدهم كلماتى كه با «ف، ق» آغاز مىشوند
610 «فى لزوم الحقّ تكون السّعادة» نيك بختى در همراه بودن با حقّ است
چو پيوسته حقّ را ملازم شوى،
توئى نيك بخت و توئى كامكار
خدايت كند يارى اى حقّ شعار
به پيكار نا حقّ مقاوم شوى،
خدايت كند يارى اى حقّ شعار
خدايت كند يارى اى حقّ شعار
ترا نعمت از شكر يابد دوام
مكن ناسپاسى كه آرد زوال،
بناز و به نعمت، بجاه و بمال
شود بر تو لطف الهى تمام
بناز و به نعمت، بجاه و بمال
بناز و به نعمت، بجاه و بمال
بهر كار افراط زشت است و بد
بطاعت گر اسراف ورزى چه باك
دلت گردد از ياد حقّ تابناك
مگر در ره خير و نيكى بود
دلت گردد از ياد حقّ تابناك
دلت گردد از ياد حقّ تابناك