هزار گوهر

سیدعطاء اللَّه مجدی‏

نسخه متنی -صفحه : 359/ 35
نمايش فراداده

100 «اختر من كلّ شي‏ء جديده و من الأخوان اقدمهم» از هر چيزى تازه‏اش را انتخاب كن ولى از دوستان ديرينه‏اش را


  • كهن را رها ساز و نو را بگير ولى يار ديرينه نيكوتر است‏ بهر زشت و زيبا ترا ياور است‏

  • كه هر نو بود جان من دلپذير بهر زشت و زيبا ترا ياور است‏ بهر زشت و زيبا ترا ياور است‏

101 «اسع فى كدحك و لا تكن خازنا لغيرك» در كارت بكوش ولى تنها گنجور ديگران مباش «خودت نيز از مالت بهره برگير»


  • تو مى‏كوش پيوسته در كار خود در بذل و انصاف بر خود مبند نه گنجور كس باش، نى آزمند

  • حذر كن ز سردى بازار خود نه گنجور كس باش، نى آزمند نه گنجور كس باش، نى آزمند

102 «اكرم ضيفك و ان كان حقيرا و قم عن مجلسك لابيك و معلّمك و ان كنت اميرا» ميهمانت را گرامى دار اگر چه ناچيز باشد و پيش پدر و استادت از جايت برخيز اگر چه امير باشى.


  • برو ميهمان را گرامى شمار بپا خيز پيش اب و اوستاد اميرى اگر، باش اى نيكزاد

  • چه باشد بزرگ و چه خرد و چه خوار اميرى اگر، باش اى نيكزاد اميرى اگر، باش اى نيكزاد