كتاب خواهيم گفت. بنا بر اين بلاغت را بايد با انتخاب معنى قرين دانست، و از اين كه سيد رضى توجه به بلاغت داشته است، نبايد در ذهن ما بيشتر جنبه لفظ و كلمه بيايد. نسبت به كتابهاى سيد رضى كه عرض كردم 7 تاى آنها چاپ شده است. مؤسسه منتدى النشر عراق، كه اين كتاب حقائق التأويل را نشر كرده در اول كتاب مىنويسد: «من يقف على أىّ كتاب لشريف يعتقد فيه أنّه يتعذّر وجود مثله لانّه لا يجد فيه فراغا لزيادة و لا قصورا فى الجمع و لا موردا لنقد و لا مجالا لتصنيف ما يغنى عنه أو يسدّ مسدّه».
يعنى: هر كس يكى از كتابهاى سيد رضى را ببيند مىفهمد كه نوشتن مانند اين كتاب نزديك به محال است، براى اين كه در هيچ مطلبى جاى خالىاى نمىبيند كه بگويد: اى كاش سيد رضى يك سطر در اينجا اضافه مىكرد و نيز در جايى كه او مطالبى را جمع كرده، نقص و كاهش نمىبيند كه بگويد اى كاش سيد رضى اين موضوع را اضافه مىكرد و نمىتواند انتقاد كند از كتابهاى سيد رضى و نه مىتواند كتابى بنويسد كه جايگزين كتابهاى سيد رضى باشد.
اما «در حقايق التأويل» كتابى است كه متأسفانه يك جزء از ده جزئش بدست ما رسيده و چاپ شده است. و اين جزء، جزء پنجم است كه مشتمل است بر سوره آل عمران كه 200 آيه دارد و اندكى از سوره نساء. سبك و روش سيد رضى در اين كتاب اينست كه: آيات واضح و روشن را تفسير نمىكند. مىخواهد بگويد: آيه: يَكادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصارَهُمْ كُلَّما أَضاءَ و امثال اينها روشن است و واضح است و من اينها را تفسير نمىكنم. آياتى را تفسير مىكند كه در نظر ابتدائى مخالفتى با قواعد ادبى دارد، مخالفتى با حكم شرعى دارد، يا مخالفت با يكى از اعتقادات اسلامى يكى از مقتضيات عقلى دارد آنها را به عنوان سؤال مطرح مىكند و بعد جوابهايى كه داده شده، و نيز جوابى را كه خودش مىپسندد بيان مىكند، گاهى در بعضى از موارد هفت قول هشت قول تا 16 قول در يك آيه نقل مىكند. من در اينجا مختصرى از اين كتاب را البته همان سوره آل عمران را كه ايشان 31 مورد آن را ذكر كردهاند، عرض مىكنم: شش آيه اوّل سوره آل عمران را ايشان از محكمات مىدانند و مىگويند: آن آيات روشن است و محتاج به تفسير نيست.
در آيه هفتم دو موردش را بيان مىكند و شرح مىدهد و در مجموع 31 مورد غالبا مسائل اخلاقى و اجتماعى را در بر گرفته و دو سه مورد هم مسائل ادبى محض است. من جمله همين جمله اوّل «هن امّ الكتاب» مىگويد: «هن» مبتدا و جمع است و خبرش «امّ» مفرد آمده است. جايز نيست گفته بشود «الرّجال قائم». بايد بگوئيم «الرّجال قائمون» جواب مىدهد كه در اينجا خداوند متعال تمام آيات محكمات را يك اصل و ريشه حساب كرده