یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه

محمد تقی جعفری؛ همکاران: حسن حسن زاده آملی، محمد تقی فلسفی، سید علی خامنه‏ای، عباسعلی عمید زنجانی، زین العابدین قربانی

نسخه متنی -صفحه : 332/ 133
نمايش فراداده

1- بيانگر مسائل عينى و ملموس زندگى است

در بخشهاى سه گانه اين كتاب بزرگ (خطبه‏ها- نامه‏ها- كلمات قصار) همه جا سخن از مسائل عينى كه به زندگى معنوى و مادى انسانها مربوط است به ميان آمده همه جا انگشت روى دردها، روى آلام و مشكلات، روى رنجهاى انسانها گذارده شده و طرق درمان نيز ارائه گرديده است، نهج البلاغه به سراغ كلى گوئى و فلسفه بافى و مسائل پندارى نمى‏رود على عليه السلام مرد مبارزه و عمل، و مرد زندگى و حيات، مرد هدف و پيروزى بود و سخنانش همه جا همين آهنگ را دارد.

اگر مى‏بينيم فلسفه افلاطون و ارسطو نتوانست توده‏هاى مردم را به حركت در آورد و نظام فاسد حاكم بر يونان را- چه رسد به نقاط ديگر جهان- واژگون سازد، ولى نهج البلاغه على عليه السلام به دنبال خط قرآن و سنت پيامبر، دنيايى را بحركت در آورد به خاطر همين تفاوت بارز است كه يكى تنها به سراغ كل گويى مى‏رود و از زندگانى انسانها دور مى‏شود و ديگرى انگشت روى فصل، فصل و فراز، فراز و بند، بند زندگى مى‏گذارد و همه در دل جامعه حركت مى‏كند و اين به خاطر آنست كه اولى زاييده پندار انسانى است اسير چنگال محيط و نظامهاى حاكم بر آن و ديگرى مولود تعليمات آسمانى و از سر چشمه وحى كه هماهنگ با فطرت و قوانين آفرينش است.

2- نهج البلاغه مرهمى بر دردهاى جانكاه بشريت

كدام كتاب را پيدا مى‏كنيد كه اين گونه براى انسانهاى محروم فرياد بر آورده باشد فريادى آميخته با آگاه سازى توده‏ها و حركت دادن آنها به سوى هدف.

فى المثل: هنگامى كه در فرمان مالك اشتر سخن از قشرهاى جامعه مى‏گويد، و وظايف و مسئوليت‏هاى هر يك از آنها را با دقت و ظرافت و جامعيت و عمق خاص خود بر مى‏شمرد، لحن سخن آرام و منظم پيش مى‏رود ولى همين كه به قشر محروم و ستمديده مى‏رسد گفتار امام چنان اوج مى‏گيرد كه گويى از پرده دل فرياد مى‏كشد: «اللّه اللّه فى الطبقه السفلى من الذين لا حيله لهم من المساكين و المحتاجين و اهل البؤسى و الزمنى» «خدا را خدا را، اين مالك در باره قشر پايين و محروم، نيازمندان، رنجديدگان و از كار افتادگان بينديش» و اين سخن را با دستور ويژه‏اى كه در باره آنها صادر مى‏كند تكميل مى‏سازد.