مقاله هشتم چرا نهج البلاغه اين همه جاذبه دارد ناصر مكارم شيرازى
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم مدتها بود كه نهج البلاغه در ميان ما بود با تمام شكوه و عظمتش، با خطبههاى الهام بخش و تكان دهندهاش، با ابعاد گسترده فكرى و اجتماعيش، با درسهاى پر مغز خدا شناسيش، با حماسههاى شور انگيزش و با دفاع بى قيد و شرطش از تودههاى مستضعف و رنجديده انسانها ولى جز خواص از آن آگاهى نداشتند، و بعنوان يك كتاب الهام بخش انقلابى در سطح توده مردم مورد شناسائى زيادى نبود، و اين درد بزرگى است كه بايد روزى علل و اسباب آن دقيقا بررسى شود. اما سر انجام نهج البلاغه پردههاى بيخبرى را شكافت و گرد و غبار نسيان را از خود دور كرد و همچون قرآن در دسترس همگان قرار گرفت و جنبش در توده مردم ايجاد كرد و آتش انقلاب را شعلهور ساخت، در خطابهها و حماسهها و نظم و نثر و فرهنگ انقلابى جاى خودش را در يك سطح گسترده و عمومى باز كرد و نشان داد تا چه اندازه در روزهاى سخت و بحرانى مىتواند كارساز و پيروزى آفرين باشد.كار بجايى رسيد كه (طاغوتيان گذشته) نهج البلاغه را بعنوان يك كتاب ممنوع الانتشار از خانه جوانان انقلابى جمع آورى مىكردند و درست فهميده بودند. چرا كه نهج البلاغه خصم آشتى ناپذير آنها و دوست مهربان و دلسوز مظلومان و محرومان و مسلمانان زجر ديده بود.از اين ببعد موج تازهاى در تمامى افكار جهت شناخت نهج البلاغه به وجود آمد و تمامى قشرها مخصوصا جوانان با تشنگى روز افزونى سعى داشتند خود را به نهج البلاغه نزديك كنند و از سرچشمه زلالش سيراب شوند. امروز شايد كمتر خانهايست كه نهج البلاغه در آن نباشد و كمتر كسى است در محيط ما كه تحت جاذبه فوق العاده آن قرار نگرفته باشد.به عقيده ما آنچه موقعيت ويژه و استثنائى را به نهج البلاغه بخشيده گذشته از اين كه (گفتار امام و پيشواى انسانهاست) وجود ويژگيهاى مهم زير است: