جرجى زيدان مىنويسد افضل سردار و وزير مستنصر فاطمى 500 صندوق لباس داشت و صد ميخ طلا كه هر يك 100 مثقال وزن داشت هر ده عدد آنرا در يك اطاق به ديوار كوبيده بود و روى هر ميخ يك دستمال ظريف به رنگى كه خود مىخواست آويخته بود. خلفاى بنى اميه پارچههاى حرير گلدار و پرنقش و نگار را مىپسنديدند و «هشام بن عبد الملك» بيشتر از ديگران به اين نوع پارچهها علاقمند بود از اين رو لباسهاى فراوانى براى خود تهيه كرده بود چنانكه مىگويند 12 هزار لباس حرير و پرنقش و نگار و 10 هزار بند زير جامه حرير در صندوقخانه مخصوص وى بود و هرگاه به سفر حج مىرفت 700 شتر مخصوص حمل صندوقخانه و جامهدانهاى او بود. توجه خليفه و رجال به پارچههاى زيبا و قيمتى باعث شد كه صاحبان صنايع بافندگى انواع و اقسام پارچههاى زيبا تهيه كنند و در مقابل پول گزاف مترفين عرضه كنند و از اين راه سودهاى كلانى به دست آوردند. رجال متجمّل هم هر روز خواستار مد جديدى از لباسهاى فاخر بودند و در مورد بالا بودن قيمت آن هيچگونه امتناعى نداشتند تا آنجا كه بهاى يك عمامه ديبا به پانصد دينار رسيد و در عين حال خريداران فراوان داشت. قابل توجه اين كه رقابتى عجيب براى پوشيدن لباسهاى مد و زيبا بين رجال خوشگذران پيش آمده بود كه گاهى بخاطر تجمل بيشتر و جلب توجه ديگران يك فرد 9 قبا كه هر كدام به رنگى مخصوص بود مىپوشيد.هميشه رجال و محترمين خصوصا خلفا لباسهاى زيادى در صندوقخانه ذخيره داشتند كه از احتياج آنها بيشتر بود مثلا پس از مرگ «المكتفى باللّه» خليفه عباسى لباسهاى بسيارى از او به جاى ماند به اين شرح: لباسهاى دوخته و بريده 000 40 عدد جامههاى مروى و خراسانى 000 63 عدد ملافه و امثال آن 000 8 عدددنامهكنگرههزارهنهجالبلاغه، صفحهى 348عمامههاى مروى 000 13 عدد جامههاى يمنى زربفت 000 18 عدد شالهاى كرمانى 000 18 عدد فرشهاى ارمنستان 000 18 عدد همين كه ذو اليمينين مرد هزار و سيصد شلوار در جامهدانهاى او به جا مانده بود كه هيچ يك از آنها را نپوشيده بود. بختيشوع طبيب پس از مرگ 400 شلوار حرير از خود باقى گذاشت.پس از قتل «برجوان» وزير هزار شلوار حرير با هزار بند شلوار گلابتون از او بجاى ماند.رجال آن روز براى خودآرائى و اظهار تجمل بيشتر جلهاى اسب و استر و الاغهاى خود را از حرير و مخمل قرار مىدادند.خلفاى فاطمى پارچههاى حرير زربفت خسروانى روى فيلها مىانداختند.در قاهره براى تأمين لباسهاى حرير كارگاه مهمى بود كه آنرا دار الديباج مىگفتند.فاطميان پاساژ بزرگ پوشاك ساخته بودند كه نامش در آن عصر «دار الكسوه» بود در اين مؤسسه انواع و اقسام لباسهاى تابستانى و زمستانى تهيه مىشد و در اختيار خريداران قرار مىگرفت. جزء جهيزيه «قطر الندى» دختر خمارويه فرمانرواى مصر هزار بند شلوار گلابتون بود كه هر يك ده دينار ارزش داشت و بهاى ساير ملبوسات عروس به همين نسبت بالا بود. آنچه «رشيده» دختر المعز باللّه خليفه فاطمى پس از مرگ از خود به جاى گذاشت يك ميليون و هفتصد هزار دينار ارزش داشت و از آن جمله دوازده هزار دست لباس و فرش زرين بود كه 76 رطل وزن داشت.
2- تفنّن در خوراك
يكى از موارد اسراف و اتراف هولانگيز خلفا و رجال آن روز وضع افسانهاى آشپزخانهها و تفنن در خوراك آنان مىباشد. واقعا باعث تأثر است كه اگر 10- 1 توجه به خوراك را صرف امور ملت و جامعه آن روز مىكردند بسيارى از مشكلات ملل اسلامى حل شده بود. جرجى زيدان مىنويسد: «خلفاء و بزرگان عباسى همين كه سر سفره مىنشستند پزشكان مخصوص بالاى سر آنها مىايستادند. اين پزشكان در زمستان شربتهاى اشتهاآور و گرمىبخش و ادويههاى متنوع به دست مىگرفتند و وسط غذا به خلفا تقديم مىكردند تا بيشتر گرم شوند و سر اشتها بيايند و در