بخش چهارم اساس درمان شايعترين بيماريهاى روانى (بيماريهاى دل) - یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد تقی جعفری؛ همکاران: حسن حسن زاده آملی، محمد تقی فلسفی، سید علی خامنه‏ای، عباسعلی عمید زنجانی، زین العابدین قربانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آن تنگ شدن سينه است مانند (آيه 97 سوره حجر): وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ يعنى «اى پيغمبر مى‏دانيم كه سينه تو از آنكه آنها مى‏گويند تنگ مى‏شود و يا ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ (12 هود) يعنى سينه تو به شنيدن آنها تنگ مى‏شود كه در حقيقت معنى مصطلح آن دلتنگى يا دلگرفتگى است.» بطور خلاصه در زبان مردم و قرآن و نهج البلاغه و در زبان ادبى هر جا نام بيمارى دل رفته مقصود بيمارى روانى است و نشانه‏هاى آن معمولا از نشانه‏هاى اختلال روانى و عاطفى و همچنين نشانه‏هاى جسمى مخصوصا قلبى تركيب شده و گاه مترادف يكديگر استعمال شده و همين‏ها هستند كه دو گروه مهم و شايعترين بيماريها يعنى بيماريهاى پسيكوسوماتيك (روان تنائى) و پسيكونو روز (عصبى روانى) را تشكيل مى‏دهند و درست همين‏ها هستند كه احتياج به روان درمانى و باصطلاح «تطبب» دارند كه بايد بوسيله طبيب انجام گيرد يعنى فردى آگاه به جسم و جان و تن و روان مردم كه بتواند دلهاى آنها را پاكيزه و نيكو گرداند (طبق حديثى كه حضرت صادق عليه السلام آورده‏اند) و آرامش بخشد- و در اينجا بد نيست اشاره‏اى به گفته‏هاى شاعر عارف و دل آگاه ايرانى يعنى مولانا جلال الدين مؤلف مثنوى نمائيم كه در جلد چهارم دفتر خويش در باره طبيبان بدن و طبيبان دل يا طبيبان الهى چنين گفته است:




  • اين طبيبان بدن دانشورند
    تا ز قاروره همى بينند حال‏
    هم ز نبض و هم ز رنگ و هم زدم
    پس طبيبان الهى در جهان‏
    هم ز نبضت، هم ز چشمت، هم ز رنگ
    اين طبيبان نو آموزند خود
    كاملان از دور نامت بشنوند
    بلكه پيش از زادن تو سالها
    حال تو دانند يك يك مو به مو
    ز ان كه پر هستند از اسرار هو



  • بر مقام تو ز تو واقفترند
    كه ندانى تو از آن رو اعتدال‏
    بو برند از تو، به صد گونه سقم‏
    چون ندانند از تو اسرار نهان‏
    صد سقم بينند از تو، بيدرنگ‏
    كه بدين آياتشان حاجت بود
    تا به قعر تار و پودت در روند
    ديده باشندت به چندين حالها
    ز ان كه پر هستند از اسرار هو
    ز ان كه پر هستند از اسرار هو



بخش چهارم اساس درمان شايعترين بيماريهاى روانى (بيماريهاى دل)

مقصود از بيماريهاى روانى در اينجا همانهاست كه روانى خالص نبوده و اثرات جسمى‏

/ 332