بخش دوم بحث در باره مهم‏ترين موضوعات - یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد تقی جعفری؛ همکاران: حسن حسن زاده آملی، محمد تقی فلسفی، سید علی خامنه‏ای، عباسعلی عمید زنجانی، زین العابدین قربانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بخش دوم بحث در باره مهم‏ترين موضوعات

الف- خلاصه آنچه در باره طبابت فرموده است

1- نكوهش طرز طبابت و مداواى مرسوم كه بر سه پايه زير قرار گرفته باشد. گفتار از روى ناآگاهى و غفلت از روى نبودن تقوى و طمع در غير حق (خطبه 29) و اين درسى است براى روش صحيح طبابت كه طبيب بايد آگاه، پرهيزكار و مجرى حق و حقيقت باشد.

2- از مداواى مردمى كه خود مسبب درد هستند و رفتار آنها باعث درد و بيمارى مى‏شود اظهار خستگى و ملال كرده است. (خطبه 120) زيرا ايشان خود مسبب اصلى بيمارى جسم و جان خويشند و بهداشت تن و روان را رعايت نمى‏كنند و بهمين جهت مى‏فرمايد شما خود درد من هستيد و اگر بخواهم به وسيله شما مداوا كنم مانند آن خواهد بود كه بخواهم خار را به وسيله خار ديگرى از بدن بيرون كشم كه عملا سودى ندارد زيرا خار دوم در فرو بردن بيشتر خار اول مؤثر است نه در آوردن آن و اين اشاره به يك ضرب المثل عربى است كه: «كناقش الشوكه بالشكوه بالشوكه و هو يعلم ان ضلعها معها» يعنى مانند آن كسى كه مى‏خواهد خار را با خار بيرون آورد و حال آنكه مى‏داند ميل خار با خار است.

3- در مذمت افراديكه از دنيا بدگوئى مى‏كنند ولى خود گول خورده‏اند و به خيال خود براى بيماران خويش دست توسل به دامان اطباء زده و تجويز دارو نموده و در صدد شفاى آنها برمى‏آيند و مى‏خواهند بيمارى مرگ را علاج بخشد بيان فرموده. (حكمت 131) 4- در ذكر مشخصات طبيب حقيقى كه خود امام بوده در خطبه 107 شرح داده كه به علت اهميت موضوع عين آنرا در اينجا مى‏آوريم زيرا حاوى نكات مهمى در امر طب و طبابت است و شايسته است به تمامى در آن باره بحث شود: «طبيب دوار بطبه- قد احكم مراهمه و احمى مواسمه يضع من ذلك حيث الحاجه اليه. من قلوب عمى و اذان صم و السنه بكم- متتبع بدوائه مواضع الغفلة و مواطن الحيره- لم يستضيئو باضواء الحكمه و لم يقدحوا بزناد العلوم الثاقبه- فهم فى ذلك كالانعام السائمة و الصخور

/ 332