بعد مركزيت و قطبيت در امامت بدان معنى كه امام در محور اصلى تمام حركتها و جنبشهاى تكاملى امت قرار گيرد تصوير جديدى از رهبرى را ترسيم مىكند كه با سيستمهاى رهبرى متعارف و متداول كاملا متفاوت مىباشد. با مطالعه توضيحاتى كه امام در زمينه عنصر رهبرى در امامت بيان مىكند مىتوان بوضوح بدست آورد كه رهبرى امام از گونه رهبرى طبقاتى كه منجر به زمان مدارى طبقه استثمار شده بر عليه طبقه توليد كننده و يا زمامدارى طبقه توليد كننده بر عليه طبقات ديگر مىشود و يا رهبرى حزبى كه يك حزب با موقعيت سياسى حكومت و قدرت را بدست مىگيرد و يا رهبرى دموكراتيك متعهد كه فاقد مرزهاى مشخص مكتبى باشد، نيست.نوع رهبرى امام بگونه رهبرى ايدئولوژيك و بر اساس پايبندى به اصول غير قابل تخطى مكتب و با معيارهاى تقوا و فضيلت و روشهاى منطقى و انسانى است.6- امام در خطبه 87 در زمينه بيان نوع رهبرى امامت چنين مىگويد: «فهو من معادن دينه و اوتاد (صفحه 119 صبحى صالح) ارضه قد الزم نفسه العدل فكان اول عدله نفى الهوى عن نفسه يصف الحق و يعمل به لا يدع للخير غايه الا امها و لا مظنه الا قصدها قد امكن الكتاب من زمامه فهو قائده و امامه يحل حيث حل ثقله و «نزل حيث كان منزله».او (انسان ممتاز برترى كه شايستگى امامت دارد) از معادن رسالت و دين خدا و اوتاد زمين خدا است خود ملزم عدالت شده و نخستين گامش در راه عدالت اجتناب از هوا پرستى و تمايلات شخصى است او چهره حق را آن چنان كه هست مىنماياند و خود بدان عمل مىكند هر