ضمن مطالعه سرگذشت پيامبران در قرآن مجيد متوجه مىشويم كه گروه مترفين (عياشان طغيانگر) همواره در برابر پيامبران نقش خصمانهاى داشتهاند چنانكه در قرآن كريم مىخوانيم: وَ ما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ: «ما هر گاه بيم دهندهاى را «پيامبران» براى آگاهى اهل قريهاى فرستاديم مترفين قريه گفتند ما به آنچه كه شما به آن مأموريت يافتهايد كفر مىورزيم». در اين آيه مخالفت رسمى مترفين با حضرت نوح بيان شده است. نوح پيغمبر بزرگوار براى هدايت يك اجتماع بزرگ برگزيده شد و شب و روز آن مردم را بسوى حق دعوت مىكرد و آنها را از بت پرستى و كارهاى ناپسند نهى مىفرمود. اما هر چه نوح بيشتر اصرار و الحاح مىكرد كمتر در آن مردم اثر مىكرد. مهمترين گروه مخالف نوح كه سد بزرگى براى ارشاد جامعه بودند ملأ و بزرگان و اشراف خوشگذران بودند كه هدف نوح را مخالف لجام گسيختگى خود مىدانستند.در سوره مؤمنون يادآورى شده كه گروه مترفين در برابر نهضت هود پيغمبر سرسختانه مخالفت مىكردهاند: هود پيامبر بزرگوار براى ارشاد جامعه عاد برگزيده شد آن مردم داراى نعمتها و ثروتهاى فراوان بودند كه بيشتر موجب طغيان و سركشى آنها مىگشت، هود دائما به آنها هشدار مىداد و آنها را به سوى عبادت خدا و اطاعت فرامين او دعوت مىكرد ولى بزرگان و ثروتمندانشان با كارشكنىهاى خود زحمات هود را خنثى مىكردند.