بخش سوم نظرى به طب پسيكوسوماتيك و رابطه تن و جان با روان مسئله بيمارى دل - یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
«زله العالم زله العالم»- يعنى «لغزيدن دانشمند لغزش جهان است.» يا «اذا فسد العالم فسد العالم»- «هرگاه دانشمندى فاسد شد دنيايى فاسد شد»- و خود حكيم كه بايد درمان مردم باشد مسبب درد آنان خواهد شد.
4- و در حكمت شماره 26 در باره موقع درمان يا مراجعه به طبيب چنين مىفرمايد: «امش بدائك ما مشى بك»- يعنى «تا ما دام كه درد با تو مىسازد تو با او بساز.» و اين دستور مگر در موارد حاد و ضرورى دستور جامعى است كه انسان اگر بتواند با درد خود بسازد كمك به تقويت و پرورش وسائل دفاعى خويش كرده و براى مبارزه آمادهتر مىشود- مگر اين كه قواى دفاعى كافى براى جلوگيرى و مبارزه نباشد- و بكار بستن اين دستور ساده مردم را از مراجعه بيجا و فراوان به پزشك باز مىدارد و از شكل مصرف كننده بيش از حد در مياورد.
5- و در (حكمت شماره 6) در فوائد صدقه مىفرمايد: «و الصدقة دواء منجح- يعنى صدقه داروئى است شفا بخش و از حضرت رسول صلّى الله عليه وآله وسلّم روايت شده كه فرموده: «داوا مرضاكم بالصدقه»- يعنى «بيماران خويش را با صدقه درمان كنيد.» 6- و بالاخره در خطبه 167 در باره خواسته بعضى اصحاب كه خواهان كيفر كشندگان عثمان بودند و مقصود كشتن طلحه و زبير بود- حضرت دستور مداراى با آنها را داد ولى در ضمن در آخر خطبه فرمود كه اگر مدارا با آنها سودى نداشت چارهاى نخواهيم داشت مگر اين كه به آخرين دوا كه جنگ باشد متوسل شوم و اين مثل عرب را بكار برد كه «اخر الدوا الكى» يعنى آخرين دوا داغكردن است كه در حقيقت آخرين وسيله است كه پزشك براى درمان بيمارى ممكنست بكار برد زيرا براى وى رنجآور است و ناراحت كننده و طبيب تا مىتواند بايد رنج بيمار را تسكين دهد مگر اين كه براى درمان يك رنج بزرگتر كه بيمارى سخت باشد تحمل رنج كوچكتر كه داغ كردن باشد لازم آيد.
بخش سوم نظرى به طب پسيكوسوماتيك و رابطه تن و جان با روان مسئله بيمارى دل
بدن انسان مربوط به موجود زندهاى است كه از تن، جان و روان تشكيل شده و در محيطى به نام طبيعت همراه با ساير موجودات و عناصر جهان زندگى ميكند، و زندگى نوعى استقرار