حق آزادى بيان و قلم و... - یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد تقی جعفری؛ همکاران: حسن حسن زاده آملی، محمد تقی فلسفی، سید علی خامنه‏ای، عباسعلی عمید زنجانی، زین العابدین قربانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

امام عليه السلام در تمام دوران حكومت چند ساله‏اش از اين سياست عاقلانه و دنيا پسند پيروى مى‏نمود. «دينورى» در جلد اول تاريخ الخلفا، مى‏نويسد: «بعد از آنكه براى طلحه و زبير مسلم شد كه على بن ابي طالب آنها را بهيچ وجه بعنوان فرمانروا انتخاب نخواهد كرد در گوشه و كنار از آن حضرت گله و شكايت را آغاز كردند، سخنان آنان به على عليه السلام رسيد آن حضرت عبد اللّه بن عباس را فرا خواند و با او در اين باره به مشورت پرداخت، ابن عباس به او گفت: نظر من اينست كه چون آنها علاقمند به فرمانروائى هستند، زبير را در بصره و طلحه را در كوفه فرمانروا ساز، آنها كه نسبت به تو از وليد و ابن عامر نسبت به عثمان نزديكتر نيستند على عليه السلام خنديد و گفت: واى بر تو، آخر در بصره و كوفه مردمى زندگى مى‏كنند، مال و ثروتى وجود دارد، هر گاه آنها (طلحه و زبير) زمام امور را در دست بگيرند، افراد نادان را با طمع به خود متوجه خواهند كرد و بينوايان را تحت شكنجه قرار خواهند داد و توانگران با نيرو و قدرت پيروز خواهند شد، چنانچه من كسى را بخاطر نفع و ضررش استخدام مى‏كردم، هر آينه مى‏بايست معاويه را براى اين كار برمى‏گزيدم و اگر علاقه شديد آنها را نسبت به فرمانروائى بر مردم احساس نمى‏كردم، چه بسا ممكن بود آنها را استخدام نمايم. و اگر در مكتب امام بعضى از مهام امور مانند رياست حكومت اسلامى- منصب فتوى و قضا و... كه نيازمندى بيشترى به امانت، صداقت و اصالت دارد، به افراد غير مسلمان، فرزندان نامشروع و طائفه گناهكاران و.. سپرده نمى‏شود، صرفا بخاطر حفظ مصالح عمومى است كه در جاى خود مورد بررسى قرار گرفته است.

حق آزادى بيان و قلم و...

پايه دوم آزادى سياسى همان حق آزادى بيان و قلم است كه به همه آحاد ملت اجازه مى‏دهد ديگران را از نظرات اصلاحى خود به هر طريقى كه ممكن است (بيان- قلم- تشكيل احزاب- جمعيتها و...) محروم نسازند و از دعوت به حق و مبارزه با فساد دريغ ننمايند و دامنه اين حق چنان گسترده است كه شامل حال زمامدار نيز مى‏شود.

امام عليه السلام در آنجا كه حقوق والى را بر ملت و حقوق ملت را بر والى بيان مى‏كند، در اين باره چنين مى‏فرمايد: «با من آن طور كه با جباران سخن گفته مى‏شود، سخن نگوئيد، و چنانكه در برابر مردمان بى باك و متكبر، از گفتن حق، خوددارى مى‏شود، از من‏

/ 332