مقاله دهم بهره ادبيات از سخنان على عليه السلام دكتر سيد جعفر شهيدى
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم در قرن اخير كه گروهى از شرق شناسان مغرب زمين تتبع و بحثهاى خود را به ادبيات عرب اختصاص دادند، بر سر مسألههائى چند بين آنان پيكار در گرفت. هر دو دسته بخاطر روشنگرى حقيقت، و يا بكرسى نشاندن سخن خود، تا آنجا كه توانستند برابر يكديگر ايستادند.پس از آنكه سالها اين بازار را گرم نگاه داشتند، اندك اندك گروهى از اديبان و فاضلان مشرق زمين- عرب يا جز عرب- كه نخست تماشاگر معركه آنان بودند خود نيز بميدان آمدند و هر يك بطرفدارى دستهاى برخاستند.يكى از اين مسألهها اين بود كه آيا گفتههاى شاعران و خطيبان عرب پيش از اسلام و نيز عصر پيغمبر و خلفا تا پايان حكومت امويان از صنعتهاى لفظى و معنوى برخوردار بوده است يا فرهنگ اسلامى پس از پيمودن دوران رشد و آميختن با ديگر فرهنگها- مخصوصا فرهنگ يونان و ايران به چنين هنرهائى آراسته شد از آن تاريخ سالها و بلكه دهها سال مىگذرد، در نتيجه دو جنگ جهانى و دگرگونيهاى بزرگى كه در زندگانى شرق و غرب پديد آمد، درهاى تازهاى از علم آموزى و يا مجادلههاى قلمى براى محققان گشوده گرديد، اما هنوز هم تنور اين جدال از گرمى نيفتاده است، و طرفداران هر دو نظر سرگرم كار خود هستند و مىكوشند تا با نشان دادن دليلهاى تازهتر، خصم خود را مغلوب نمايند.آنچه مسلم است اين كه گفته طرفداران نظريه نخست از تعصب و بدبينى خالى نيست، چه اگر دستهاى از شكاكان و دير باوران در اصالت قصيدهها و قطعههاى منسوب به عصر جاهلى ترديد كرده و آنها را محصول كوشش راويان قرن دوم دانستهاند، سندى اصيل از زبان عرب در دست است كه مسلمان و نامسلمان قطعيت آنرا پذيرفتهاند و آن قرآن كريم است.قرآن هر چند از لحاظ تاريخى سند دوره علم و آغاز اسلام است نه عصر جاهلى، اما