آيا نتيجه عبادت بخود انسان مربوط مىشود يا بخدا
در افكار عاميانه، حتى در ذهن بعضى از متفكران، در معناى عبادت و نتيجه آن، يك اشتباه بزرگى وجود دارد كه موجب محروميت خود و ديگران از عبادت مىشود. اين اشتباه مركب از دو عنصر است: عنصر يك- معناى عبادت. عنصر دوم- نتيجه عبادت. اشتباه در معناى عبادت چنين است كه گمان مىبرند عبارتست از مقدارى الفاظ و حركاتى معين كه با شرايطى خاص و در اوقات مشخصى بايد انجام بگيرند. اينان فكر نمىكنند كه آيا اين كارهاى ناچيز مخصوصا در آن مواقع كه جنبه حرفهاى يا اعتيادى، يا ريائى بخود مىگيرند، مىتوانند هدف خلقت جهان هستى و انسان با آن همه اسرار و عظمت بوده باشند چگونه مىتوان تصور كرد كه بكار افتادن گردونه هستى و ميليونها كهكشانها و كازارها و بوجود آمدن ميلياردها ميليارد حقايق و واقعيات با يك نظم بهت انگيز و ظهور انسان در روى زمين با آن همه ابعاد و استعدادها و تكاپوها و جريان لذايذ و آلام و ستم و جورهاى رقت انگيز و دانش و بينش و خوشىها و عدالتها و آرمانها و هدف گيريهاى و الا فقط و فقط براى اين بوده است كه عدهاى معدود، الفاظ و حركات و سكنات ناچيزى را انجام بدهند كه يك صدم انگيزههاى آنان، الهى واقعى نمىباشد عبادت كه در آيه «و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون» (من جن و انس را نيافريدم، مگر اين كه مرا عبادت كنند) بطور صريح هدف آفرينش جن و انس معرفى شده است، آگاهى و گرايش به كمال مطلق است كه صفت خداوندى است. اين آگاهى و گرايش مىتواند همه روابط انسان را با همنوعان خود و با جهان و همه گفتار و كردار و فعاليتهاى مغزى و روانى آدمى را معناى عبادت ببخشد. اين بيت زير را دقت فرمائيد:
چيست دين برخاستن از روى خاك
تا كه آگه گردد از خود جان پاك
تا كه آگه گردد از خود جان پاك
تا كه آگه گردد از خود جان پاك