انحراف در شكل بت پرستى - یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد تقی جعفری؛ همکاران: حسن حسن زاده آملی، محمد تقی فلسفی، سید علی خامنه‏ای، عباسعلی عمید زنجانی، زین العابدین قربانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

انحراف در شكل بت پرستى

مردم شيوه‏هاى گوناگونى داشتند، كسانى خدا را با آفريدگانش همانند مى‏كردند آن كسانى كه بر طبق فطرت و جاذبه قلبى و روحى خودشان احساس مى‏كردند كه خدايى و آفريننده‏يى وجود دارد اين خدا را در شكل مخلوقات، در شكل موجودات كوچك و محدود و ناقصى مى‏ديدند عده‏يى گاو را مى‏پرستيدند بعنوان خدا، عده‏يى بت چوبى و سنگى يا هر نوع بت ديگر را مورد پرستش قرار مى‏دادند، بنا بر اين خدا را بر طبق دعوت فطرت مى‏پرستيدند اما اين خدا را بدرستى نمى‏شناختند، گمراهى از اين بزرگتر و واضحتر چه مى‏شود و كسانى در نام او فرو مانده و به او نرسيده بودند، و همين موضوع يك نوع انحراف در ذهن مردم خدا جو و خدا شناس پديد آورده بود، در اسم خدا فرو بمانند و نتوانند از اسم به آن طرفتر بروند، يك نمونه‏اش را ما در دورانهاى باستانى و قديم مى‏بينيم مثلا آن كسانى كه با وجود خدا بطور مبهم آشنا بودند چون نمى‏توانستند خدا را درست بشناسند همين اسم «اللّه» يا اسم «منّان» را مى‏گرفتند و اسم را مى‏پرستيدند. اگر از آنها مى‏خواستى كه مصداق اين اسم را برايت معين كنند از حقيقت خدا چيزى نمى‏دانستند لذا اين اسم را در اين بت يا آن بت منعكس مى‏يافتند و نمونه ديگرش را ما مى‏توانيم امروز در بعضى از ايدئولوژيهاى التقاطى ببينيم كه اينها خدا را قبول مى‏كنند اما اگر از آنها بپرسى كه خدا چيست مى‏بينى در مفهوم خدا در معنا و مضمون اين كلمه در مى‏مانند، خدا را به معناى كل وجود معنا مى‏كنند، خدا را به معناى قوانين حاكم بر طبيعت معنا مى‏كنند، خدا را به معناى «علّى و معلولى» كه در طبيعت و تاريخ و انسان وجود دارد معنا مى‏كنند، خدا را با معناى واقعى خودش يعنى آن ذات مستقل واجب الوجود و ترديد ناپذير كه آفريننده اين عالم است و نه خود اين عالم، با اين مفهوم برجسته فلسفى قابل استدلال، نمى‏توانند بشناسند، در اسم خدا در مى‏مانند، در اسم خدا توقف مى‏كنند، وقتى كه «اللّه»، «ذات اللّه» را نتوانند بشناسند، طبيعى است كه معرفت عشق، عرفان، جاذبه‏هاى معنوى، كششهاى اخلاقى كه همه بر مبناى توحيد و عرفان و شناخت خداست در يك چنين عناصر بوجود نمى‏آيد، خيلى روشن است وقتى كه انسان خدا را مجموعه قوانين آفرينش دانست براى او مناجات، بى معنى است، براى او سوز گداز عاشقانه و عارفانه امام سجاد عليه السلام يك عمل پوچ است، براى او دعا و توجه و ذكر بى معنى است، در حقيقت آنچه او قبول دارد اللّه نيست، مفهوم اللّه نيست، معناى اللّه نيست، اسم اللّه نيست لذا بخاطر اين است كه امير المؤمنين در اينجا مى‏گويد «او ملحد فى اسمه» و كسانى در نام او فرو مانده و به او نرسيده‏اند، اين هم جزو نشانه‏هاى مردمى است كه در دوران ظهور نبوتها وجود داشتند و اين نشانه انحطاط اديان و انحراف مذاهب در آن زمان است.

/ 332