جايگاه او در عالم شعر عربى - یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد تقی جعفری؛ همکاران: حسن حسن زاده آملی، محمد تقی فلسفی، سید علی خامنه‏ای، عباسعلی عمید زنجانی، زین العابدین قربانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جايگاه او در عالم شعر عربى

سيّد رضى عرب بوده، هم از جانب پدر و هم از طرف مادر، و در بغداد مركز دنياى اسلام و مهد ادبيات عربى متولد شده و پرورش يافته است، آنهم در قرن چهارم هجرى كه عصر طلايى علوم و فنون اسلامى و شعر عربى بوده است. سيّد رضى مانند برادرش سيّد مرتضى طبعى سيال و ذوقى خداداد داشته به طورى كه از همان زمان كودكى به سرودن شعر پرداخته است.

او در سن نه سالگى قصيده‏اى در ستايش پدرش «طاهر ذو المناقب» و افتخارات خانواده‏گيش كه از جانب پدر و مادر به ائمه طاهرين سلام اللّه عليهم أجمعين مى‏پيوست، سروده است كه امروز در ديوانش مى‏بينيم و نشانه نبوغ او در شعر عربى است. اشعار سيّد رضى آن قدر درخشان و داراى الفاظ زيبا و معانى دلربا و لفظ كم و معنى بسيار و سنجيده و متين و برجسته بوده است كه تمامى مقامات علمى و مناصب بزرگ او را تحت الشعاع قرار داده است. به طورى كه حتى در زمان حياتش از وى به «شاعر» تعبير مى‏كرده‏اند، و او را به ناحق در صف شعرا جا زده‏اند تا در صف علما و دانشمندان بزرگ، هر چند كسى منكر مقام عالى علمى او در مذهب و ادبيات عربى و بلاغت نبوده است.

از ويژگى‏هاى شعر سيّد رضى اين است كه از كسى هجو نكرده و دشمنان و حسودان خود را نام نبرده و از آنان با اسم و رسم بد نگفته، به عكس تمامى شعرايى كه مى‏شناسيم. او هرگز شعر را به خاطر «صله» و «جايزه» خليفه يا سلطان يا وزير و ارباب زور و زر نگفته، بلكه فقط جنبه دوستى و مداراى با آنان انگيزه وى در سرودن بعضى از قصايدش بوده است. ديگر اين كه در تمام غزلياتش هرگز به وادى هوس‏هاى نفسانى همچون شاعران هوس پرور نيفتاده و سخنانى نگفته و الفاظى به كار نبرده است، كه مقام عالى انسانيش را آلوده سازد.

وقتى در كودكى پدرش به خاطر قصيده‏اى كه در مدحش سروده بود خواست جايزه‏اى به وى بدهد نپذيرفت و گفت پدر: من شعر را به خاطر صله و جايزه نگفته‏ام بلكه خواسته‏ام پدرم را با اوصاف حميده‏اى كه دارد بستايم و به آن ببالم.

جالب است كه بدانيم صاحب بن عباد وزير دانشمند و عاليمقام آل بويه كه در رى مى‏زيست و صدها شاعر نامى روى به درگاهش آورده و او را مدح گفتند، و بارها از شعر «متنبى» بزرگترين شاعر عرب ايراد مى‏گرفت، كسى را به بغداد فرستاد تا اشعار سيّد رضى را براى وى دستنويس كرده ببرد.

سيّد رضى كه از اين موضوع آگاهى يافت قصيده‏اى بلند در مدح قلم و اشاره به مقالات والاى صاحب سرود و خواست براى او بفرستد و از وى قدردانى كند ولى از بيم آن كه مبادا او و

/ 332