رابطه بين روان و تن يا جان و دل چرا بيماريهاى پيسكوسوماتيك را بيمارى دل گويند - یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد تقی جعفری؛ همکاران: حسن حسن زاده آملی، محمد تقی فلسفی، سید علی خامنه‏ای، عباسعلی عمید زنجانی، زین العابدین قربانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

انسان براى بقاى خويش در اجتماع خويش به چه چيزهائى نياز دارد (انواع واكنشهاى روانى انسان در مقابل عوامل موجود در زندگى) در مقابله انسان با عوامل محيطى (اعم از درونى و بيرونى) زندگى كه آنها را ناملايمات و فشارهاى زندگى مى‏ناميم چند گونه برخورد ممكن است اتفاق افتد و واكنشهائى بوجود آورد كه منجر به پيدايش عوارض و احساساتى از اين قبيل گردد: ترس- غضب- پشيمانى- گناه- غم و غصه- تنهائى- نا اميدى و نظائر آن. نوع و شدت اين واكنشها و اثر روانى آنها در اشخاص مختلف و طرز برخورد آنها با اين عوارض متفاوت است كه مى‏توان آنها را به سه دسته تقسيم كرد: دسته اول آنهائى هستند كه واكنش روانى‏شان بسيار شديد بوده و دچار نوعى از هم گسيختگى اعمال روانى شده و به اصطلاح به جنون يا «پسيكوز» مبتلا ميشوند يعنى بيمارى خالص روانى.

دسته دوم آنهائى هستند كه دچار نوعى واكنشهاى عصبى روانى به شكل اضطراب، افسردگى و ساير نشانه‏هاى دفاعى ميشوند بدون اين كه در اعمال حياتى بدن آنها اثر واضحى بگذارد كه آنها را «پسيكونوروز» گويند.

دسته سوم اشخاصى هستند كه واكنشهاى روانى‏شان در دستگاههاى مختلف اثر زود گذر يا دايم گذاشته و منجر به پيدايش نشانه‏هائى جسمى مى‏گردد كه آنها را «پسيكوسوماتيك» نامند و مسلم است كه تعداد مبتلايان به دو نوع اخير بسيار زيادتر از نوع اول است و همين‏ها هستند كه به اصطلاح بيمارى «دل» را تشكيل مى‏دهند.

رابطه بين روان و تن يا جان و دل چرا بيماريهاى پيسكوسوماتيك را بيمارى دل گويند

جزو دستگاههائى كه نشانه‏هاى روانى بيشتر در آنها موثرند و يا لا اقل به آنها تظاهر ميكنند دستگاه قلبى و عروقى است كه از نشانه‏هاى آن درد جلو قلبى- طپش قلب- نامنظمى صداهاى قلب- غش و ضعف- كوتاهى نفس و بى خوابى است- علت اهميت اين نشانه‏ها يا ممكن است مربوط به اهميت قلب در ذهن انسان بعنوان بزرگترين عامل حيات و منبع رساننده خون يعنى عامل اصلى حيات به اعضاى بدن باشد يا اين كه چون بيشتر علل مرگ ناگهانى مربوط به قلب است و قطع ناگهانى حيات يكى از مسائلى است كه ذهن بشر را از قديم به خود معطوف داشته است باشد و در هر حال انطباق ذهنى قلب كه طپش آن بارزترين نشانه زندگى است با اصل حيات سبب شده‏

/ 332