به خاطر كربلا رفتن كنيزك قبر امام حسين عليه السلام را شخم كرد
مرحوم شيخ عباس قمى در (تتمه المنتهى) مىنويسد: «ابو الفرج از احمد بن الجعد الوشا روايت كرده است و او از كسانى است كه ايام متوكل را درك كرده و خراب نمودن قبر مطهر امام حسين عليه السلام را مشاهده نموده است. وى مىگويد كه سبب اراده كردن متوكل براى محو آثار قبر شريف آن بود كه قبل از خلافت او يكى از مغنيات، اشعار خود را براى متوكل مىفرستاد كه براى او هنگام شرابخوارى تغنى كنند، و اين بود تا گاهى كه آن پليد به خلافت رسيد، وقتى نزد آن مغنيه فرستاد كه جوارى خويش را براى تغنى بفرستد گفتند سفر رفته است و اين هنگام ماه شعبان بود و در آن ايام به سفر كربلا رفته بود و چون مراجعت كرد يكى از كنيزكان خود را براى تغنى به نزد متوكل فرستاد متوكل از آن جاريه پرسيد كه در اين ايام كجا رفته بوديد گفت با خانم خود به سفر حج رفته بوديم، متوكل گفت: در ماه شعبان به حج رفته بوديد جاريه گفت: به زيارت قبر حسين مظلوم عليه السلام، متوكل از شنيدن اين كلام در غضب شد كه كار قبر حسين به جائى رسيده كه زيارت او را حج گويند، پس امر كرد كه خانم او را بگرفتند و حبس كردند و اموال او را نيز بگرفت، پس يكى از اصحاب خود را بنام ديزج كه مرد يهودى بود و به حسب ظاهر در نزد قبر شريف اسلام آورده بود براى شخم و شيار و محو آثار قبر امام حسين عليه السلام و عقوبت كردن زوار حضرت به كربلا روانه كرد. مسعودى نوشته كه اين واقعه در سنه (236) دويست و سى و شش بوده، پس ديزج با عملهى بسيار سر قبر شريف رفت و هيچكدام جرئت نكردند كه اقدام كنند بر خراب كردن آن موضع شريف. اما ديزج بيلى در دست گرفت و اعالى قبر شريف را خراب كرد آن گاه ساير عمله و فعله بر خراب كردن قبر اقدام كردند و بناء قبر مطهر را منهدم ساختند. و ابو الفرج گفته كه هيچكس را جرئت بر اين امر نبود، ديزج قومى از يهود آورده تا به اين كار شنيع اقدام كردند و گفته است كه تا دويست جريب از اطراف قبر را شخم كردند و آب بر آن زمين جارى كردند و در اطراف آن زمينى به مساحت هر ميل نگاهبانانى گماشته بود كه هر كس به زيارت قبر منور آيد او را مأخوذ دارند و به نزد او برند تا او را عقوبت كند».