مقاله ششم حقوق از ديدگاه نهج البلاغه زين العابدين قربانى
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم بخش مهمى از «نهج البلاغه» را حقوق و وظائفى را كه افراد جامعه نسبت به يكديگر دارند، تشكيل مىدهد، و ما براى بررسى اين بخش از كتاب، مباحث آينده را مورد تجزيه و تحليل قرار مىدهيم:
حقوق و رمز پيدايش آن
انسان طبعا اجتماعى و به اصطلاح «مدنى بالطبع» است، او بر خلاف اكثر حيوانات، به تنهائى قادر به رفع نيازمنديهاى همه جانبهاش نيست و چنانچه بخواهد يك زندگى سعادتمندانه داشته باشد، بايد با همنوعانش گرد هم آمده هر كدام بار مسئوليت گوشهاى از اجتماع را بعهده بگيرند، يكى كشاورزى كند، ديگرى نساجى، آن يكى خياطى كند، و آن ديگرى كفاشى و... بديهى است كه در چنين زندگى تعاونى اجتماعى، مقرراتى لازم است تا وظائف و تكاليف افراد را تعيين كند و حدود روابط و پيوستگيهاى آنان را مشخص نمايد و در صورت اصطكاك منافع، جلو تجاوز و تعديات آنان را بگيرد، و اين همان رمز پيدايش حقوق است و از همين جا تعريف «حقوق اصطلاحى» نيز معلوم مىگردد كه، «مجموع قواعد و قوانين لازم الاجرائى است كه بمنظور حفظ نظام جامعه و تنظيم روابط افراد و ملل و بهبود وضعيت جامعه وضع گرديده است».البته حقوق، يك معنى جامعتر و شاملترى نيز دارد و آن «سلطنت و اقتدار خاصى است كه فرد نسبت به اشخاص و اشياء دارد» خواه قانون آنرا به رسميت شناخته باشد كه از آن تعبير به «حقوق قانونى» مىشود، و خواه اخلاق پشتوانه آن باشد كه از آن تعبير به «حقوق اخلاقى» مىشود، و خواه مذهب مؤيد آن باشد كه همان «حقوق مذهبى» است. منظور ما در اين بررسى، نشان دادن مسائل مربوط به اين معنى جامع حقوق است، نه تنها حقوق اصطلاحى.
گسترش دامنه حقوق
از همان زمانى كه بشر از غار نشينى بيرون آمد و تشكيل اجتماع و «مدينه» داد، داراى