1- شاهراههاى سه گانه معرفت
2- دو نوع آگاهى از غيب
3- نمونههائى از اخبار غيبى كه در نهج البلاغه وارد شده است.اينك پيرامون موضوع نخست سخن مىگوئيم. بطور مسلم زندگى هر بشرى از «نا آگاهى» شروع شده و كم كم وارد محيط آگاهى مىگردد و به تدريج روزنههائى به دنياى خارج از ذهن پيدا مىكند.او نخست از طريق حواس ظاهرى به حقايقى دست مىيابد، سپس بر اثر تكامل دستگاه تعقل و تفكر، كم كم با حقائقى كه از قلمرو حس و لمس بيرون مىباشد، آشنا مىگردد، و در نتيجه يك فرد عقلانى و استدلالى گشته و از يك رشته حقائق كلى و قوانين علمى آگاه مىشود.گاهى در ميان افراد بشر «ابر آگاهانى» پيدا مىشوند كه از طريق الهام، از مطالبى آگاه مىگردند كه هرگز از طريق استدلال راهى به كشف آنها وجود ندارد.از اين جهت دانشمندان، ادراك بشر را به اين سه نوع «ادراك توده مردم» و «ادراك استدلال گران و متفكران» و «ادراك عارفان و روشن بينان» تقسيم كردهاند.تو گوئى ظاهر بينان به كمك حس، متفكران به مدد استدلال، و روشن بينان به يارى الهام و اشراق از جهان بالا، به كشف حقائق مىپردازند.نوابغ جهان، فيلسوفان و دانشمندان تأئيد مىكنند كه يافتهها و ساختهها و پرداختههاى بى سابقه آنان، بيشتر بر اثر جرقههاى روشنى بخش و الهام آميز، به ذهن آنان خطور كرده و سپس آنها به يارى شيوههاى تجربى و يا روش استدلالى به پرورش و تكميل و تحقيق آن مبادرت جستهاند.