هزار دينار طلا معامله ميكنم هارون اين قيمت گزاف را بدون واهمه پذيرفت و فورا شخص را نزد نخستوزير خود يحيى فرستاد تا او را از اين پيشآمد مهم آگاه كند و در خاتمه خواست كه پس از تصويب دستور بدهد كه خزانهدار خالد صدهزار دينار را براى خريد كنيز بدربار بفرستد. يحيى صلاح نديد كه اين مبلغ گزاف از بيت المال ببهاى كنيزكى پرداخت شود براى آنكه هارون را منصرف كند پيغام فرستاد كه من نمىتوانم فعلا اين مبلغ را تهيه كنم هارون از اين حرف يحيى سخت خشمگين شد و فرياد زد در بيت المال من 100 هزار دينار پول نيست مأمورى فرستاد و بطور جدى خواست كه يحيى مبلغ مذكور را ارسال دارد يحيى چارهاى انديشيد و بلافاصله دستور داد تا دينارها را بدرهم تبديل كردند تا بيشتر جلوه كند و سپس بدربار ارسال داشت و دستور داد تا كيسههاى نقره را در رواقى كه هارون هنگام وضوى نماز ظهر از آنجا مىگذرد بطور چشمگيرى بچينند وقتى هارون وارد رواق شد كوهى از كيسههاى رويهم انباشته در مقابل خود ديد با تعجب پرسيد اينها چيست گفتند قربان اينها بهاى كنيزكى است كه يحيى ارسال داشته و چون دينار موجود نبوده درهم فرستاد هارون حيله يحيى را دريافت و آن پولها را در مقابل كنيزك بسيار ديد دستور داد آنها را بنام (بيت المال عروسى) به خزانه برگرداندند. اين دلسوزى بسيار كوچك يحيى نسبت به بيت المال يكى از انگيزههاى سقوط برامكه و كشتار آنان بوسيله هارون شمرده مىشود.
يزيد بن عبد الملك خليفه اموى «سلامه» كنيزك آوازهخوان را به مبلغ 20 هزار دينار خريدارى كرد و كنيزك ديگرى بنام ضياء در دربار به 50 هزار دينار بفروش رسيد.
جعفر برمكى كنيزى را به 40 هزار دينار و اواثق بالله كنيزك خوانندهاى را بنام صالحيه بمبلغ ده هزار دينار خريدارى كردند.
نگهدارى غلامان و كنيزكان در كاخها و حرمسراهاى خلفا مشكلات و مخارج سنگينى را ببار مىآورد كه از نظر خلفا و رجال آن روز پوشيده نبود و آنان بىپروا بدون توجه بعواقب شوم و نكبتبار آن براى رفع اين گونه مشكلات فرمان مىدادند و اقدام جدى بعمل مىآمد.
مشكل اول مخارج سنگين نگهدارى بردگان از قبيل ساختمانها و اطاقهاى مجهز و خوراكهاى مناسب و متنوع لباس و پوشاك گرانقيمت و خصوصا زينتآلات و وسائل جلوه و آرايش آنها بود كه خلفا با سخاوت بيش از حد خود در اين مورد بار آنها را بدوش ملت ستمديده و رنجبر و فقير مسلمان گذاشته بودند تا از دسترنج آنان بيت المال پر شود و سپس براى اين گونه