صفحه ى 43
قرآن تدبّر نمى كنند، يا اين است كه بر دلهايشان قفل زده شده است» و به ياد آورد كه قرآن به زبان عربى نازل شده و گفت: «إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا- آن را قرآنى عربى قرار داديم». و پيغمبر (ص) گفت: «اگر حديثى از من به شما رسيد، آن را بر كتاب خدا عرضه كنيد و اگر با آن موافق بود آن را بپذيريد و اگر مخالف بود آن را به ديوار بكوبيد» و بدين ترتيب آشكار شد كه كتاب خدا حجت است و بايد همه چيز به آن عرضه شود، و چگونه ممكن است كه با نامفهوم بودن معنى چنين عرضه اى بتواند صورت بگيرد؟ اين گفته و نظاير آن دليل اين است كه خبر مورد نظر را نبايد به ظاهر آن ترجمه كرد، و معنى آن چنين است: اگر اين مطلب صحيح باشد كه آن كس كه قرآن را حمل بر رأى خود كند و به گواهيهاى الفاظ آن عمل نكند به حق رسيده است، استدلال غلط بوده است.
و از پيغمبر (ص) روايت شده است كه گفت: قرآن هموار و رام و مشتمل بر وجوه مختلف است، پس آن را بر بهترين وجه حمل كنيد. و از عبد اللَّه بن عباس روايت شده است كه وى گونه هاى مختلف تفسير را چهار دانسته است: تفسيرى كه هيچ كس عذرى براى ندانستن آن ندارد، و تفسيرى كه عرب از راه كلام خود مى داند، و تفسيرى كه علما آن را مى دانند، و آخرى آنكه جز خدا كسى آن را نداند. امّا آنكه عذر هيچ كس براى ندانستن آن پذيرفته نيست، چيزى است كه از همه شرايع قرآن و مجموع دلايل توحيد به دست مى آيد و آنچه اعراب به سبب زبان خود مى دانند حقايق لغت و موضوع سخن ايشان است و آنچه علما از آن آگاهند، تأويل متشابه و فروع احكام است و اما آنچه جز خدا كسى نمى داند چيزى است كه به معارف غيبى و قيام ساعت قيامت مربوط مى شود! «1»
1- مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 1، ص 13.