صفحه ى 478
اگر نفهمد حق ندارد از آراء خود چيزى بر آنها بيفزايد و به هواى نفس خود به تفسير كردن آنها بپردازد، بلكه او است كه از اهل الذكر و فهميدگان و دانايان كه در علم پيشرفته اند و رسوخ پيدا كرده اند بپرسد. چه بسا كه از اين طريق علمى از ايشان كسب كند، ولى پيش از آن بايد به آيات محكمات بسنده كند كه مادر و اساس كتاب است.
تفسير نادرست از آيات خدا سبب پيدا شدن اختلاف در دين مى شود، و مى دانيم كه دين براى آن آمده است كه مردمان را در كنار يكديگر جمع كند، و بنا بر اين اگر وسيله اى براى ايجاد تفرقه شود ديگر دين حقيقى نيست، و بنا بر اين تفسير نادرست وسيله اى براى ويران كردن اساس دين است.
و از اين رو قرآن حكيم به تفسير اين ناحيه توجه كرده و در آغاز، سخن پيرامون قرآن «قاعده كلى» را كه شايسته است راهى باشد براى فهم قرآن عرضه مى كند كه همان قاعده «محكم و متشابه» است و بنا بر آن لازم است شخص از قرآن آياتى را مورد نظر قرار دهد كه معنى آنها را به خوبى مى فهمد، و براى او كاملا واضح است.
اگر هر كس به افكارى توجه كند كه كاملا براى او روشن و آشكار است، و از گفتن چيزى كه آن را نمى داند خوددارى كند، علم و جهل با يكديگر آميخته نمى شود، و غرور دانايى اشخاص را فرانمى گيرد، در صورتى كه اگر عمل عكس صورت بگيرد، آزمنديهاى روح او با علم پيدا كردن به انديشه هاى نادرست سيراب مى شود و در نزد او دانايى و نادانى با يكديگر مى آميزد، و غرور علمى را خواهد پراكند و به جهل دلخوش مى شود و فكر جامد پيدا مى كند و علم او سودى برايش ندارد.
توقف در آيات محكمات و نپرداختن به متشابهات، و همچنين به معنى تربيت شدن عقل در نزد آدمى و رشد پيدا كردن قدرت آن براى كشف حق و باطل و