تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 1 -صفحه : 650/ 456
نمايش فراداده

صفحه ى 485

«رَبَّنا إِنَّكَ جامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لا رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ- پروردگارا، تو مردمان را در روزى كه در آن شك نيست، گرد يكديگر فراهم خواهى كرد، خداوند از ميعادى كه گذاشته تخلف نمى كند.»

با توجه به اين حقيقت كه انسان فردا در برابر خدا حضور پيدا خواهد كرد، بر او لازم است كه فكر كند و به ياد داشته باشد و خود را در معرض وزش بادهاى هواى نفس قرار ندهد، بايد ذات خود را بشناسد و آن را فهم كند.

فلسفه قرآن مى گويد: «دوستى دنيا سر بر گناه است» و بنا بر اين «مجرد و برهنه شدن از دوستى دنيا سر هر فضيلت است»، و بنا بر اين هر وقت انسان به ياد «معاد» بيفتد، اطمينان نفس پيدا مى كند و بهتر مى تواند با شهوات خود بر آيد و آنها را توجيه كند.

تنها اعتماد بر خدا

[10] اعتماد كردن بر مال يا فرزند، آدمى را به تكبر در برابر خدا و رسالتهاى او برمى انگيزد و گمان مى كند كه مال او جاودانى است و اين كه فرزندانش به جاى خدا به يارى او بر خواهند خاست.

ولى هنگامى كه انسان از پايان كار حتمى خود آگاه شد، و دانست كه بايد در برابر خدا بايستد و حسابى سخت پس دهد، ناگزير بايد به حق تسليم شود.

قرآن آشكارا مى گويد:

«إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ أُولئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ- كسانى كه كافر شدند، در برابر خدا از دارايى و فرزندانشان براى ايشان كارى ساخته نيست، و آنان گيرانه آتشند.»

و هنگامى كه سرنوشت سياه ايشان را به يادشان مى آورد كه چيزى جز گيرانه آتش نخواهند بود، ناگزير اين خبر دماغشان را به خاك مى مالد و خود بزرگبينى ايشان را فروخواهد كشت.

[11] و همچون مثلى از تاريخ: