تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 1 -صفحه : 650/ 85
نمايش فراداده

صفحه ى 105

غامض بودن معلوم يا دشوار بودن آن براى ناظر حاصل مى شود.

5 [أولئك ]: اسم مبهمى است كه براى هر حاضر قابل اشاره كردن به آن شايسته است، و در معنى جمع به كار مى رود.

[المفلحون ]: رستگاران، و فلاح به معنى رستگارى و نيز به معنى بقاء و ظفر هم مى آيد.

6 [الكفر]: پوشاندن و پنهان كردن نعمت و شكر آشكار كردن و اظهار داشتن آن است.

[سواء]: مصدرى است كه به جاى فاعل مستو به كار رفته و به معنى يكسان است.

[انذار]: خبر دادن همراه با ترساندن است، پس هر بيم دهنده و منذر خبر دهنده است، ولى هر خبر دهنده بيم دهنده نيست.

7 [ختم ]: يعنى مهر نهاد.

[غشاوة]: پوشش.

[عذاب ]: پيوستگى و استمرار درد.

8 [اليوم الآخر]: روز آخر، و از آن روى چنين خوانده كه پس از آن ديگر روزى نيست.

9 [يخدعون ]: مى فريبند، و اصل خدع به معنى پوشاندن و ابهام است.

10 [مرض ]: علتى در بدن است و نقيض آن «صحة» است.

[اليم ]: دردناك.

14 [لقوا]: از لقاء به معنى جمع شدن با چيزى از طريق مقارنه است. ملاقات كردن.