تفسیر هدایت جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه ى 106[خلوا]: خلوت كردند، و خلوت معه به معنى او را ريشخند كردم.15 [يمدّهم ]: آنان را مهلت مى دهد. اصل مدّ به معنى زياد شدن چيزى است و به معنى جذب نيز هست از آن روى كه مايه زياد شدن طول است.[طغيان ]: تجاوز از حد است.[يعمهون ]: متحيّر مى مانند.16 [اشتروا]: مبادله كردند. و اعراب در مورد آنكه كسى به چيزى متمسّك شود و جز آن را رها كند، مى گويند اشتراه كه نه بيعى در ميان است و نه شرايى.[ربح ]: افزايش بر سرمايه يعنى سود و ربح است.[التجارة]: در بند رسيدن به ربح در فروش است، و اعراب از آن روى ربح را به تجارت اضافه مى كنند كه ربح در تجارت و بازرگانى است.17 [مثل ]: همچون شبيه است و در يك معنى رايج مى آيد كه در آن از دو چيز همانند يكديگر سخن مى رود.[استوقد]: خواستار وقود يعنى هيزم شد.[ترك ]: دست كشيدن از چيزى است.[ظلمات ]: جمع ظلمت است و به معنى تاريكيها.[ابصر]: از إبصار است به معنى دريافت چيزى با حسن بينايى. و ابصار و ديدن با قلب، مجازى از ابصار با چشم است.