يادآورى نعمتهاى خدا، و در طليعه آنها قبله، رمز استقلال است، و به همين گونه رسالت از نعمتهاى بزرگ بر امت است. اين تذكر محور گفتگو در درس گذشته بود كه از آن به مدد گرفتن از صبر و صلاة يا بردبارى و نماز رسيديم.در اين جا خداوند متعال صفا و مروه را به ياد ما مى آورد كه حاجيان ميان آن دو پاره كوه يكى از اعمال حج يعنى دويدن (سعى ميان صفا و مروه) را به انجام مى رسانند، و اين عمل يادآور دويدن در همين موضع و تحمل و بردبارى سختى از طرف هاجر مادر اسماعيل پيغمبر (ع) است كه عاقبت آن رستگارى وى در آخرت خواهد بود.ولى امت گاه گرفتار سستى و رخوت مى شود، و در اين صورت به پاره اى از انديشه هاى منفى تشبث پيدا مى كند، و از جدى بودن در عمل و فداكارى در راه خدا دور مى شود. و اين گونه انديشه ها را گروهى از نيم مردان دين كه بهره اى از كتاب دارند، تجسم مى بخشند و هدايت الاهى را از مردم پنهان نگاه مى دارند.پس از آنكه خداى متعال آنان را از عاقبت اين كار بيم مى دهد و از آن برحذرشان مى دارد، به بيان ضرورت توحيد و دور بودن از شرك مى پردازد، و اين كه هر پيروى از جز خدا شرك است، و بلكه هر شنيدنى از جز خدا شرك است. روز قيامت را براى ما مجسم مى سازد كه در آن كسانى كه در دنيا پيروانى از ايشان تبعيت مى كردند، از آن پيروان بيزارى نشان مى دهند، و اين پيش از آن است كه پيروان بگويند اگر ما به دنيا بازگرديم از ايشان بيزارى خود را نشان خواهيم داد.بنا بر اين در دنيا بر ما واجب است كه رؤيت خود را تباه نسازيم و از هر كس كه از