ميان آرزوها و پندارها
درباره أمانىّ گفته اند: اينها چيزهايى است كه آدمى آنها را تخيّل مى كند، و در نفس خود وقوع آنها را مقرر مى دارد و از آنها همچون چيزهاى واقعى سخن مى گويد، و به همين جهت است كه در قرآن آمده است: «يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ، وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلَّا غُرُوراً- يعنى (شيطان) به آنان وعده مى دهد و آرزوشان را برمى انگيزد، و شيطان جز به فريب وعده نمى دهد».و از يك عرب بيابانى حكايت شده است كه با كسى كه با وى سخن مى گفت، چنين گفت: آيا اينها چيزهاى ديده تو است، يا اين كه آرزوى ديدن آنها را داشته اى، يا از پيش خود آنها را جعل كرده اى؟ و در كشّاف در تفسير اين آيه چنين آمده است: «1» «علما نخست از كسانى كه با علم داشتن از روى عناد به تحريف پرداخته اند «يعنى با اين گفته: لا يَعْلَمُونَ الْكِتابَ إِلَّا أَمانِيَّ» و سپس از مردمان عوامى ياد كرده اند كه از آن علما به تقليد پرداخته اند سخن گفته و هر دو را در گمراهى برابر دانسته اند».و در تفسير غريب القرآن آمده است كه: يعنى كتاب را جز چيزى نمى دانند كه بزرگان ايشان بگويند كه آن را مى پذيرند و گمان مى كنند كه حق است در صورتى كه باطل است، و يكى از ايشان گفته است: «ما تفنّيت و لا تمنّيت» يعنى از پيش خود باطلى جعل نكرده ام.ولى چنين معلوم مى شود كه آيه اساسا از اميون سخن مى گويد و از اين كه چگونه بر روى امانى و پندار زندگى مى كنند، و بنا بر اين محتمل است كه امنيه يعنى آرزو از خودشان باشد و ظن يعنى گمان و پندار به سبب تقليد بر ايشان به وجود آمده باشد، يا اين كه امانى به معنى خواندن بر ايشان بوده باشد، چنان كه كسى نقل1- كشاف، ج 1، ص 157.