[246] از سرزمينهاى خود با ستم و تعدى بيرون رانده شدند، و از پيامبر خود درخواست كردند كه خدا براى ايشان رهبرى برگزيند تا در زير پرچم او با دشمنان خويش نبرد كنند ولى در آن هنگام كه خدا رهبرى براى ايشان انتخاب كرد، پشت كردند و زير حرف خود زدند. آنان مثلى بودند براى بى ايمانى حقيقى و در نتيجه جدا كردن دين خدا از زندگى، و جدا كردن دين از سياست، و مردان دين از امور دنيا.دينى كه خدا خواستار آن است، دين زندگى است، و ايمانى كه از بندگان خود خواستار آن است، ايمان داشتن به خداى مدبّر جهان هستى و فرمانرواى بدون شريك در زندگى است. و چنين ايمانى در نزد آن گروه وجود نداشت، و به همين سبب در امتحان مردود شدند، و پروردگار ما درباره ايشان