[146] و جنگ در تاريخ رسالتها چيز تازه اى نيست. از قديم در كار بود، و جنگاوران رسالتى (ربيون) از مبرزترين كسانى بودند كه قدم به ميدانهاى جنگ مى نهادند، سستى نفسانى (ترس و فزع و دودلى) و ضعف بدنى و كسلى به ايشان راه نداشت، بلكه با اطمينان قلبى و با بدنهاى نيرومند و با برخوردارى از نشاط جنگى به مبارزه برمى خاستند و بردبارى نشان مى دادند و خدا در دنيا پيروزى نصيب ايشان مى كرد و در آخرت فردوس برين.«وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ- و چه بسيار پيامبران كه مردان خداى فراوان همراه با ايشان كارزار كردند.»كلمه «كأين» دلالت بر زيادى شماره دارد، و كارزار كردن همراه با او دليل بر آن است كه خود پيغمبران نيز به نبرد برمى خاستند، و ربّيون منسوب به ربّ هستند، يعنى مجاهدان در راه خدا.«فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَكانُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ- و از آنچه در راه خدا به ايشان رسيد دچار سستى و زبونى نشدند و درمانده و ناتوان نماندند و خدا بردباران را دوست مى دارد.»عناصر پيروزى در نزد ايشان كامل بود: نيرومندى روحى و قناعت به تفكر و آمادگى براى فداكارى در راه آن، و نيروى بدنى و مادى و نشاط و بردبارى.