در آخرين درس از اين سوره، خداوند بعضى از بندهاى مسئوليت را كه برخاسته از تقوا در جانها است، تعريف مى كند و مى گويد كه:اولا: خداوند براى هر عمل آدمى به حساب او مى رسد، و همچنين براى هر نيت او، خواه به عمل رسيده باشد يا نه. زيرا كه چون نيت معين «اراده» منشأ عمل است، بنا بر اين خدا آن را در محاسبه وارد مى كند.ثانيا: مهمترين مسئوليت آدمى ايمان آوردن به خدا و فرستاده او و پيوسته معتقد بودن او به تقصير در برابر خدا است.ثالثا: حدود مسئوليت آدمى نشان مى دهد كه در چارچوب توانايى او قرار دارد. پس به فراخور وسعت تواناييهاى آدمى مسئوليتهاى وى گستردگى پيدا مى كند، و هر كس تنها متحمل مسئوليتهاى خويش است نه مسئوليتهاى ديگران. و در مسئوليت استثناهايى وجود دارد كه از آن جمله است: خطا كردن و فراموشى و ناگزير شدن و ناتوانى (زيان).اين استثناها دايمى نيست و برخاسته از اوضاع و احوال معينى است (همچون جهاد در راه خدا) كه چيزى را از مسئوليت مستثنى نمى كند. چه، فراموشى از بى مبالاتى حاصل مى شود، و خطا از جدى و كوشا نبودن، ولى حرج و ضرر به