سپس آيات قرآن به بحث درباره مسئله دوم يعنى تفسير دين بر پيروى از هواى نفس مى پردازد و مى گويد:[23] «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ يُدْعَوْنَ إِلى كِتابِ اللَّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِنْهُمْ وَ هُمْ مُعْرِضُونَ- آيا نديدى كسانى را كه بهره اى از كتاب دارند و به كتاب خدا خوانده شدند تا ميان ايشان داورى كنند، گروهى از ايشان روى گرداندند و اعراض كردند.»اين كتاب، كتاب امت يهود است كه براى از بين بردن اختلافات و يكى كردن نيروهاى ايشان نازل شده، پس به جاى خواستن داورى از آن و از هواهاى نفسانى و آراء و مصالح شخصى خود چشم پوشيدن و تسليم فرمان كتاب شدن، از آن روى گرداندند و با اين كار واقعيت اجتماعى خويش را از بزرگترين سودمندى آن محروم ساختند.هر امت رسالتى، چون كتاب مقدس خود را بالاتر از اميال و مصالح خود قرار ندهد، نمى تواند دوام و پيشرفت داشته باشد، و امت اسلامى نيز از اين قاعده مستثنى نيست.ولى يك پرسش باقى مى ماند: علت نپذيرفتن احكام كتاب چه بوده