مصدر الهام - تفسیر هدایت جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه ى 236
مى شد، بلكه از انديشه هاى موجود در نزد اين گونه كسان تأثير پذيرفته بود، اينان حكمت برترى آفريده ها را بر يكديگر نمى فهميدند، و چنان مى پنداشتند كه برترى يك سنگ گرانبها بر سنگ معمولى بدان سبب است كه جنبه اى از الوهيت در آن تجسم پيدا كرده است، و لذا چنان تصور مى كردند كه پادشاهان از آن روى به سلطنت و نيرومندى مى رسند كه رگى خدايى (سبحانه و تعالى) در خود دارند، و اينان نيز حكمت برترى را در نيافتند و گفتند: اگر عيسى خدا نبود، پس چرا بر ما برترى يافت، و خدا با او سخن گفت يا به او آيات بينات داد و با ما چنين نكرد. خدا مى گويد:
«قَدْ بَيَّنَّا الْآياتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ- ما آيات (و معجزات) را براى قومى كه يقين دارند آشكار ساخته ايم.»
يعنى دلايل فراوانى براى نفى اين طرز تفكر وجود دارد، ولى نيازمند عقلهاى باز و فرهيخته و از سطح بالا است.
[119] و اى محمد، همان گونه كه انبيايى پيش از تو را خدا، بى آنكه از فرزندان خدا باشند فرستاد، تو را نيز به رسالت فرستاد.
«إِنَّا أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشِيراً وَ نَذِيراً- ما تو را بر حق فرستاديم كه مژده دهى و بيم دهى.»
ولى پس از آنكه پيام ما را ابلاغ كردى ديگر مسئوليتى ندارى:
«وَ لا تُسْئَلُ عَنْ أَصْحابِ الْجَحِيمِ- و مسئوليتى درباره اصحاب دوزخ ندارى.»
پس نقش تو نقشى محدود است و ذره اى از خدايى در آن نيست.
مصدر الهام
[120] و كار تو اى محمد آن است كه افكار خود جزئيات آن را از مصدر و منبع واحدى كه خدا است كسب كنى، و آن را با فرهنگ دينهاى ابتدايى كه تباه شد و شرك و گمراهى با آن آميخته و مخلوط نسازى، و در بند آن مباش كه اگر پيرو