ابتهال نوعى از يكديگر را به محاكمه شدن در برابر غيب خواندن است كه هر طرف به تقواى ضمير خويش بازمى گردد و از آن داورى مى خواهد.«فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ- پس اگر پس از دانشى كه به تو رسيد، كسى با تو درباره آن (يعنى حق) محاجة كند.»پس به مجادله جدى كلامى كه به درازا مى كشد مپرداز، بلكه چنان كند كه از واقعيت داورى بخواهد، بدان جهت كه علم عبارت از لفظ يا كلمات نوشتنى نيست، بلكه اكتشاف واقعيت ملموس در خارج است.«فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ- پس بگو: بياييد تا فرزندان ما و فرزندان شما، و زنان ما و زنان شما، و خود ما و خود شما را بخوانيم، و سپس از خدا بخواهيم.»