پس از پيدا شدن زيغ در قلب، عمل تأويل آغاز مى شود، و آن عبارت است از منطبق ساختن ارزشهاى عقلى و رسالتى بر هواهاى نفسانى كه مثلا ارزشهاى دادگرى و برابرى بر خودخواهى تطبيق شود چگونه؟ بدين گونه كه شخص مبتلاى به انحراف در نفس بگويد: اين دور از عدالت است كه من فقير باشم و مردمان ثروتمند، و بنا بر اين بر من لازم است كه از مال ايشان براى جبران فقر خودم مقدارى بدزدم. يا ديكتاتورى با خود بگويد: لزوم برقرار بودن نظام مقتضى آن است كه از آزاديهاى مردم جلوگيرى شود و بدين گونه است كه ارزشها به رهبرى هواهاى نفسانى تحريف پيدا مى كند، يا به تعبير قرآن آنها را چنان تأويل و تفسير مى كنند كه با اين هواها سازگارى پيدا كند.