سپس فداكارى سودهاى ديگرى نيز دارد كه هم اكنون از آنها ياد مى كنيم:الف: فداكارى و جانبازى مؤمنان را از منافقان جدا مى كند در آغاز رسالت گروهى طبعا به اميد آنكه هر چه زودتر پيروز خواهد شد، به آن ايمان مى آورند و غنيمتهايى رايگان نصيب ايشان مى شود و گروهى ديگر كه از وضع موجود رضايتى ندارند، با جريان احساس ساده به طرف رسالت كشيده مى شوند، يا به سبب دوست داشتن رهبر رسالت يا دهها سبب ديگر جز ايمان صادق به آن مى پيوندند.وجود اين گونه اشخاص در امت، سبب سستى و ضعف آن است، و حتى سبب آن مى شود كه مراعات مصالح و فرديگرى و نابسامانى در آن بروز كند، و امت به سرعت به پايان خود برسد، كه در اين صورت پيروزى جز با فداكاريها نمى تواند صورتپذير شود و مؤمنان از همين راه شناخته مى شوند.«وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا- و براى اين كه خدا كسانى را كه ايمان آورده اند بشناسد.»ب: كارزار مدرسه رزمندگان است، و آنان را براى كوشا بودن و از فرمانده اطاعت كردن و انديشيدن و مقدم داشتن مصلحت امت بر مصالح شخصى تربيت مى كند، و به آنان صراحت و فكر عقلانى و نظاير اينها را مى آموزد.اين صفات براى امت رسالتى كه خواهان رهبرى امتهاى ديگر است، ضرورت دارد. حال بايد ديد كه، مثلا، مجتمع جاهلى موجود در جزيرة العرب چگونه مى توانست عالم را در حالى رهبرى كند كه خود تا دو گوش در نابسامانى و نادانى و خودپرستى و ... و ... غوطه ور بود؟ به يك مدرسه تربيتى نيازمند بود كه راهبران از آن بيرون آيند. و جنگ، با فداكاريهاى موجود در آن، چيزى بود كه پيشوايان آينده و، بنا بر تعبير قرآن (الشهداء على الناس) را بيرون داد.«وَ يَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَداءَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ- و از شما شهيدان و