تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 1 -صفحه : 650/ 86
نمايش فراداده

صفحه ى 106

[خلوا]: خلوت كردند، و خلوت معه به معنى او را ريشخند كردم.

15 [يمدّهم ]: آنان را مهلت مى دهد. اصل مدّ به معنى زياد شدن چيزى است و به معنى جذب نيز هست از آن روى كه مايه زياد شدن طول است.

[طغيان ]: تجاوز از حد است.

[يعمهون ]: متحيّر مى مانند.

16 [اشتروا]: مبادله كردند. و اعراب در مورد آنكه كسى به چيزى متمسّك شود و جز آن را رها كند، مى گويند اشتراه كه نه بيعى در ميان است و نه شرايى.

[ربح ]: افزايش بر سرمايه يعنى سود و ربح است.

[التجارة]: در بند رسيدن به ربح در فروش است، و اعراب از آن روى ربح را به تجارت اضافه مى كنند كه ربح در تجارت و بازرگانى است.

17 [مثل ]: همچون شبيه است و در يك معنى رايج مى آيد كه در آن از دو چيز همانند يكديگر سخن مى رود.

[استوقد]: خواستار وقود يعنى هيزم شد.

[ترك ]: دست كشيدن از چيزى است.

[ظلمات ]: جمع ظلمت است و به معنى تاريكيها.

[ابصر]: از إبصار است به معنى دريافت چيزى با حسن بينايى. و ابصار و ديدن با قلب، مجازى از ابصار با چشم است.