صفحه ى 110
است، و با اينها اعراب به چيزى تازه رسيدند كه پيشتر نمونه اى نداشت.
از اين همه گذشته، در آنها رازهايى است كه بعضى از آنها را انسان با پيشرفت علم و معرفت پس از اين كشف خواهد كرد.
بدين گونه اين حروف اشاراتى ميان پروردگار و كسانى است كه آنان را براى خبر يافتن از غيب خود شايسته مى دانسته است، و در خبر آمده است:
1- در تفسير امام اين كه معنى الم آن است كه: «اين كتابى كه آن را فروفرستاده ام حروف جدا از همى است كه از جمله آنها الف لام ميم است، و آن به زبان و حروف هجاى شما است، و اگر راست مى گوييد مانند آن را بياوريد». «1»
2- قمى به نقل از امام باقر (ع): «آن حرفى از نام اعظم خدا است كه از آن جدا شده، و اگر آن را پيغمبر و امامان عليهم السلام تركيب كنند آن اسم بزرگ خدا به دست مى آيد كه چون خدا را به آن بخوانند اجابت مى كند». «2»
3- و از امام على (ع) روايت شده است كه گفت: «هر كتاب را گزيده اى است و گزيده اين كتاب حروف تهجى است». «3»
4- و در حديث شريف از امام ابو جعفر الباقر (ع) آمده است كه گفت:
«اى أبا لبيد، مرا در حروف مقطعه قرآن دانش فراوان است». «4»
[2] قرآن تعريف از خود را در سه كلمه خلاصه كرده كه اينهاست:
الف: كتاب- ثابت و عمل كننده- و نه تنها راهنماييهاى غير مربوط به يكديگر يا ناتمام.
ب: شكى در آن نيست، و شكى به آن راه نمى برد. حقيقى است از آن
1- تفسير صافى تأليف ملا محسن فيض كاشانى، ج 1، ص 91. 2- همان كتاب، ج 4، ص 366. 3- مجمع البيان، ج 1، ص 32. 4- صافى، ج 1، ص 90.