تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 8 -صفحه : 483/ 114
نمايش فراداده

حتى اعصابشان بر انگيخته مى‏شود گويى براى درگيرى و جنگ آماده مى‏شوند و نزديك باشد كه دست خود را بر روى آنان كه اين آيات را بر آنها مى‏خوانند بلند كنند، بى آن كه به محتوا و مفهوم آيات توجّهى كنند و بدانند كه تلاوت كنندگان آيات جز مبلّغان و رسانندگان پيام نيستند و اگر سخن حق تلخ باشد از آن روست كه تهديد و هشدارى به مجازات واقعى است، و خود آن مجازات و عذاب، يعنى آتشى كه خدا آن را به كافران وعده داده است بسى سوزانتر و بدانجامتر است.

به مناسبت گفت و گو از بتهايى كه بجاى خدا پرستيده مى‏شوند، خدا به نبرد با بتهاى بشرى مى‏پردازد و رشته سخن متوجّه آنها مى‏شود كه در توان و امكانشان نيست يك مگس را بيافرينند، حتى اگر تمام نيروهاى عظيم امروز مثلا امريكا و روسيّه و اروپا و ژاپن و وابستگانشان گرد آيند، راهى بر اين كار نمى‏يابند.

آنها از آفريدن حشره‏اى كوچك چون مگس عاجزند، و اگر همين مگس كوچك چيزى از آنها بربايد خود عاجزتر از آنند كه آن را از مگس با وجود ضعف و ناتوانى آن حشره كوچك بازستانند. «طالب و مطلوب هر دو ضعيفند و ناتوان» در اين صورت گردنكشى و طاغوت بازى براى چه؟ و پرستش اين چنين ضعيفان عاجز و ناتوان از بهر چيست؟

شرح آيات:تفاوت شريعتها و وحدت شارع و قانونگذار

[67] «لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً هُمْ ناسِكُوهُ- براى هر امّتى آيينى نهاديم تا بر آن آيين باشند ...»

مفسّران ياد آور شده‏اند كه: هر امتى را مناسك و مراسم و شرايطى است خاصّ خود كه با امّتى ديگر تفاوت دارد، و اين تفاوتها دليل بر اختلاف و تفاوت قانونگذار و واضع شريعت نيست يا نشان از اختلاف شريعت اسلامى كه همه انبياء بر آن اساس آمده‏اند با ديگر شريعتها ندارد، نهايت امر اين كه خداوند شريعت نوح را وحى كرد و سپس آن شريعت را با شريعت ابراهيم نسخ فرمود، آن