تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 8 -صفحه : 483/ 150
نمايش فراداده

وادى مرگ مى‏شود، و نگرشى ژرف به هستى و آنچه از آيات و نشانه‏هاى خدا در آن هست، ما را به شناخت خدا راهنمايى مى‏كند، و اين شناخت- به نوبه خود- ما را به هشيارى نسبت به حقيقت زندگى رهنمون مى‏شود. امّا وقتى شناخت خدا را از شناخت چيزها جدا كنيم، همه چيز تبديل به معماهايى حيرت انگيز مى‏گردد.

اگر به نياز جسم به اندازه‏اى از مواد توجه كنيم و سپس آنها را در روغن زيتون آماده بيابيم، آيا همين امر ما را بدين حقيقت دلالت نمى‏كند كه اين جهان هستى را مدير و مدبّرى است؟

جز اين كه نادانى و تكبّر و عقب ماندگى بشر حجاب او در شناخت آفريدگار شود، مانند قوم نوح كه وقتى پيامبرشان آنان را به پرستش خداى يگانه فرا خواند، تكبر مانع شناخت و عبادتشان شد. آنجا كه گفتند: «ما هذا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ، يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ «12»- اين مرد انسانى است همانند شما، مى‏خواهد بر شما برترى جويد»، سپس او را متّهم كردند و گفتند: «إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ «13»- او مرد ديوانه‏اى بيش نيست»، ولى او به پروردگار خود توكّل كرد، و بر تكذيب آنها از او يارى طلبيد.

شرح آيات

[12] وقتى انسان پروردگار خود را بشناسد، پيوستگى وى بدو فراتر از آن كسى است كه از بيم دوزخ يا علاقه‏مندى به بهشت ايمان مى‏آورد، پس ايمان حقيقى آن است كه از شناخت و قانع شدن برخاسته باشد، مانند ايمان على (ع) كه درباره خدا مى‏گفت:

«پروردگارا تو را از بيم دوزخت يا به اميد بهشتت نپرستيدم، براستى تنها تو را شايسته پرستش ديدم و از اين رو پرستيدمت».

12- همين سوره مؤمنون، وسط آيه 24.

13- همين سوره، صدر آيه 25.