كه هدف آن ديگرگون ساختن انسان است «فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ «34»- آنان را به بلا و مصائب گرفتار ساختيم شايد لابه و زارى كنند» و عادتا بشر از اين گونه عذاب سودى نمىبرد كه خود را مشمول رحمت خدا سازد.
كه چون فرود آيد هيچ مانعى آن را بر نمىگرداند، مانند عذابى كه بر سر فرعون و قوم او آمد، زيرا او بعد از وقت و بسيار دير ايمان آورد كه فايدهاى نداشت. اين گونه عذاب چنان انسان را به ژرفا مىكشاند كه دچار حيرت و گمگشتگى مىشود، يعنى مشاعرش به هم مىآميزد و در سرگشتگى و حيرت مىماند و نمىداند چه كند.
«حَتَّى إِذا فَتَحْنا عَلَيْهِمْ باباً ذا عَذابٍ شَدِيدٍ إِذا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ- تا آن گاه كه درى از عذاب سخت بر رويشان گشوديم، چنان كه حيران و از همه جا نوميد گشتند.»
[78] پس از آن كه قرآن گردنههاى دشوارى را كه موانع راه ايمانند به ما ياد آورى مىكند، اكنون ما را ياد آور خداوند و آيات او مىشود. پس وقتى انسان گردنههاى دشوار و پردههايى را كه مانع راه ايمان اويند شناخت و با نيرومندى و اراده و ياد خدا با آنها مبارزه كرد، بيگمان در آن صورت آماده شنيدن ياد خدا و فهم قرآن مىشود و بيشتر بدان ايمان مىآورد.
«وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ- و اوست آن كه برايتان گوش و چشم آفريد ...»
كه اين دو اندام دو پنجره خرد بر روى شناخت و معرفتند.
«... وَ الْأَفْئِدَةَ- و دلها را (آفريد) ...»
كه مهمتر از گوش و چشم است، زيرا اگر دل آگاه نباشد آن دو اندام ديگر فايدهاى ندارند. ولى ما بر اين نعمتها خدا را بسيار اندك سپاس مىگزاريم.
34- الانعام/ 42.