تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 8 -صفحه : 483/ 222
نمايش فراداده

«مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَ ما كانَ مَعَهُ مِنْ إِلهٍ- خدا هيچ فرزندى ندارد و هيچ خدايى با او نيست ...»

كلمه «من» مفيد معنى حصر است، و اين آيه ردّى است بر كسانى كه ادّعا مى‏كنند و مى‏پندارند خدا قدرت و تسلّط خود را به بعضى مردم سواى ديگر مردم داده است. و اگر فرض كنيم كه با خداى يكتا خدايانى ديگر نيز وجود دارند:

«إِذاً لَذَهَبَ كُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ- آن گاه (اگر چنين مى‏بود)، هر خدايى با آفريدگان خود به يك سو مى‏كشيد ...»

براى آفريدگان خود نظام و قوانينى خاصّ خود مى‏نهاد، ولى ما مى‏بينيم همان نظامى كه بر يك ذرّه و اتم حكم مى‏كند همان است كه بر كهكشان نيز حكم مى‏راند، و اگر آنچه آنها ادّعا مى‏كنند و مى‏پندارند درست مى‏بود ميان آن خدايان تناقض و اختلاف پديد مى‏آمد.

«وَ لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ- و بر يكديگر برترى مى‏جستند ...»

ما دام كه ما وحدت نظام و آفرينش را لمس مى‏كنيم پس خدا يكى است و شريكى براى او نيست. انديشه چند خدايى را در اساطير يونان باستان زياد مى‏يابيم، و انديشه‏اى ژرف كه در اين بخش از آيه آمده است اين است كه: اگر خدايانى غير از اللَّه (خداى يكتاى بى‏همتا) وجود مى‏داشتند هر خدايى قدرتى ذاتى و مخصوص به خود مى‏داشت و بيگمان مى‏كوشيد قدرت و چيرگى خود را براى تسلّط بر ديگرى گسترش دهد، و در آن صورت به يقين زندگى دگرگون مى‏گشت و اين امر منجر به فساد و تباهى عالم هستى مى‏شد. «لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا «43»- اگر در آن دو (آسمان و زمين) خدايانى وجود داشتند، آن هر دو فاسد و تباه مى‏شدند.»

«سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ- خدا از آن گونه كه او را وصف مى‏كنند منزّه است.»

43- الانبياء/ 22.