تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 8 -صفحه : 483/ 25
نمايش فراداده

است كه بدو رسيده، پس او تا وقتى آن خير به وى مى‏رسد از رهبرى پيامبر پيروى مى‏كند.

«وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى‏ وَجْهِهِ- و اگر آزمايشى پيش آيد و گرفتار فتنه‏اى شود رخ برتابد ...»

شايد «انقلب على وجهه» تعبير از دگرگونى كلّى و به صورتى ناگهانى باشد كه رابطه خود را به كلى با مؤمنان مى‏گسلد و كاملا در صف كافران قرار مى‏گيرد.

خداوند از اينان چنين سخن مى‏گويد:

«خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ- در دنيا و آخرت زيان بيند ...»

زيرا انسانى كه با شك رفتار مى‏كند در دنيا كالايى به دست نمى‏آورد و در آخرت نيز به مزدى دست نمى‏يابد، چون در دنيا همراه مؤمنان بوده و ايشان عادتا گرفتار سختيها هستند و در شرايطى دشوار از بينوايى و محروميّت و در بدرى زندگى مى‏كنند، امّا در آخرت هنگامى كه خدا پاداش مؤمنان را مى‏دهد وى در شمار ايشان محسوب نمى‏شود، زيرا دلش وابسته به كافران بوده و از اين رو همان چيزى را به دست مى‏آورد كه به كافران مى‏رسد.

قرآن به شدّت بر عذاب اينان تأكيد مى‏كند، زيرا بيشتر مردم ادّعاى ايمان مى‏كنند امّا براستى از اين گروهند، آنها در شرايط آرامش و صلح و امنيّت نماز مى‏گزارند امّا اگر كار سخت شد و نماز جرمى محسوب گرديد كه مجازات قانونى در پى دارد، آنها ديگر آماده نماز گزارى نيستند، آنها همراه دگرگونيهاى سياست يا اقتصاد يا اجتماع، چون پرى در معرض باد، حركت مى‏كنند.

كلمه «حرف» در احاديث به «شكّ» تفسير شده و بارزترين مظاهر حرفى بودن (يعنى شك و ترديد داشتن) در زندگى اينان پيوستن آنها به رهبريهاى رسالتى مطابق قانون حرفى بودن (و شك و ترديد داشتن) است. وقتى رهبرى را در حال پيروزى ببينند با آن همراهند و هر گاه عكس اين را ملاحظه كنند از آن روى