[11] اين واقعيّت مجادله كنندگان بباطل درباره خدا بود. امّا گروهى دوّم نيز وجود دارند كه سياق آيه در اينجا از آنان سخن مىگويد، و آنها همان گروه حرفىها (مردّدان) هستند كه به خدا ايمان دارند امّا با شكّ و ترديد. هر گاه خيرى متوجّه آنها شود نفوسشان اطمينان پيدا مىكند و بر آن استقرار و آرامش مىيابد، و اگر بد و گزندى به آنها برسد به گاوچالههاى نوميدى و بدگمانى فرو مىافتند، آنان همچون كسى هستند كه بر لبه گاوچالهاى راه مىرود و به اندك لغزش گامى در آن مىافتد. اينان مىپندارند كه مقياس حق منافعى است كه به دست مىآورند، و اگر مقدارى از مال يا سلطه و قدرت به آنان برسد با حق همراهند امّا اگر از جانب خدا آزمونى فرا رسد و بلايى ببينند روى بر مىگردانند.«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلى حَرْفٍ- و از ميان مردم كسى است كه خدا را با ترديد و از كنارى مىپرستد ...»حرف به معنى كناره و طرف است.«فَإِنْ أَصابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ- اگر خير به او رسد دلش بدان آرام گيرد ...»اين اطمينان و آرامش قلب نسبت به خدا نيست، بلكه نسبت به آن خيرى