سخن پايانى
بيگمان حكمت اين قانونگذارى مهمّ همانا دور داشتن كودكان از پارهاى مظاهر نامناسب و پوشاندنى در اتاقهاى خواب است، كه آنان را بر مىانگيزد و بذر زنا دوستى را در درونشان مىكارد، و حتّى موجب دشمنى ورزيدن نسبت به يكى از والدين مىشود كه سبب پديد آمدن عقدههاى جنسى و پيامدهاى خطرناك منتج از آن است.نصوص شرعى ما را از اين امر بر حذر داشته و آن را نوعى از تشويق به زنا شمرده است، زيرا شرم را از ميان مىبرد و آميزش جنسى را عملى عادى در نظر آنان وانمود مىسازد كه با بروز نخستين موجبات فيزيولوژيك بدان مبادرت خواهند كرد.حتى در حديث پشت در پشت از پيامبر (ص) آمده است:«از همآغوشى مرد با زن خود، در حالى كه كودك در گهواره به آن دو بنگرد بپرهيزيد» «40».امّا در مورد غير از كودكان و بندگان، در هر حال كسب اجازه بر آنان واجب است كه در آيات پيشين از آن سخن رفت، و بر كودكانى كه به حدّ بلوغ رسيدهاند واجب است كه از ورود به اتاقها، بدون اجازه خوددارى كنند.[59] «وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا- و چون اطفال شما به حدّ بلوغ رسيدند بايد رخصت طلبند ...»40- تفسير نمونه، ج 14، ص 546 نقل از موسوعة بحار الانوار، ج 103، ص 295.