سوگند در قانون اسلامى - تفسیر هدایت جلد 8

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفسیر هدایت - جلد 8

سیدمحمدتقی مدرسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سوگند در قانون اسلامى

آنچه در اين جا تفكّر را بر مى‏انگيزد و بايد بدان نيك انديشيد، دامنه و ميزان اعتماد اسلام بر روح «ايمان» در نظامها و قوانين اجتماعييى است كه وضع مى‏كند، زيرا به عنوان مثال، سوگند يكى از ستونهاى نظام اسلامى در امر قضاوت است، و هنگامى كه جامعه روح ايمان و التزام بدانچه را مى‏گويند و بدان سوگند مى‏خورند از دست مى‏دهد نمى‏تواند ارزشهاى رسالت را به مورد اجرا در آورد، و در نتيجه به هر حال نظام آن جامعه نمى‏تواند نظامى اسلامى باشد.

با وجود آن كه جوامع بشرى امروز به پايه‏اى از پيشرفت تكنولوژى نايل آمده كه آدمى را به حيرت مى‏افكند، هم چنان در نظامها و قوانين اجتماعى و انسانى ناكام است. از اين رو در اجتماع بى‏ايمان كمتر كسى را مى‏توان يافت كه به خاطر چند دينار از سوگند خوردن دروغين به خدا پرهيز داشته باشد، در صورتى كه فرزندان جامعه با ايمان از سوگند خوردن به دروغ سخت پرهيز دارند و اجتناب مى‏كنند.

اگر به تاريخ نسل اوّل مسلمانان نظر افكنيم، در مى‏يابيم كه نظام قضايى در آن روزگار تا چه حد كامياب و موفّق بوده است. در آن عصر همه كارهاى اجتماع اسلامى از جانب حكومت اسلامى به سهولت مى‏گذشته و تمام مشكلات آن بدون هيچگونه دشوارى حلّ مى‏شده است، زيرا مؤمنان سخت پرهيز داشته‏اند كه خدا را دستمايه موضوع سوگند خود قرار دهند گر چه آن سوگند راست و به حقّ بوده باشد، تا آن جا كه برخى از ايشان حاضر بوده‏اند كه از حق خود در گذرند و مبالغى كلان از مال خود را بدهند امّا حاضر نبودند كه به نام خداى بزرگ سوگند بخورند.

داستانى از امام زين العابدين را به عنوان شاهدى بر اين مدّعا نقل مى‏كنيم:

يكى از زنان طلاق داده شده او نزد قاضى بر ضد او دعوايى برد و مطالبه مهرى به مبلغ چهارصد دينار كرد، چون آن دو نزد قاضى حاضر شدند و دعوايشان مطرح شد، امام منكر مطالبه‏اى شد كه آن زن مى‏كرد. قاضى از امام (ع) خواست تا سوگند بخورد، ولى آن حضرت نپذيرفت و محكوم شد، و تمام مهر مورد ادّعاى آن زن را

/ 483