شايد بيماريهاى دل همان عقدههاى روانى باشد كه در صفات پست همچون حسد و كين توزى و خويشتن بزرگى و نوميدى و رياست دوستى و جدل بناحق درباره خدا ظاهر مىشود.امّا سختى دل همان است كه از تراكم آثار گناهان بر دل حاصل مىشود، و بر اثر آن حق را نمىپذيرد و از تهديدها و هشدارها نمىلرزد و از سرنوشت تبهكاران عبرت نمىگيرد و از نشانههاى خدا در آفاق سودى نمىجويد.چگونه تلقينات و القائات شيطان براى صاحبان اين دو گونه دل آزمون و فتنهاى است؟