و اين شعاير سوخت و نيرو بخش راه توحيد، و روغن بر افروختن نور وحى در سر تا سر آفاق جهان است «يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ».
هـ: آن گاه روند مطلب ما را از پاداش آنان آگاه مىسازد كه خداوند از فضل خود افزون بر عملشان به ايشان مىبخشد «نور على نور».
قرآن از سوى ديگر صفات كفر را بيان مىكند تا ميزان فاصله ميان اين دو طرف را به ما نشان دهد:
الف: در حالى كه در اين جا چراغداران يا خانههاى سرفراز را مىبينيم، در آن طرف جز سرابى در بيابانى كه حقيقتى ندارد، و فاقد ديوار و حدود و موانع طبيعى است نمىيابيم.
ب: در اينجا نور گسترش مىيابد و منتشر مىشود، امّا در آن جا تيرگيها بر فراز تيرگيها و موجهاى دريا وجود دارد كه ابرهاى شب و تاريكى آنها را پوشانده است.
ج: در اينجا خانههايى سرافراز و والا، كه نور رسالت آنها را ارجمند و جليل مىسازد و ذكر و نام بر زبان مردان وارسته از دنيا بلندا مىگيرد، و بر بندگان احترام بدين خانهها و بزرگداشت اهل آنها، و فرمانبردارى از ايشان واجب است، امّا در آن سوى تيرگيها بر فراز تيرگيها انبوه شده، نه سر پناهى از شرّ و نه حمايتى در برابر خطر وجود دارد، آنان طاغيان و سركشانند و فرمانروايانشان ستمگرانى هستند كه بيزارى جستن از آنها واجب است. در تفسير امامان هدايت آمده است كه ظلمات «فتنههاى بنى اميّه» «31» است و در مورد كسانى كه روش جاهلى طاغيان و ستمگران اموى را تعقيب مىكنند نيز همين حكم جارى است.
سوره النور (24): آيات 41 تا 44
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ (41) وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ (42) أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحاباً ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكاماً فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِيها مِنْ بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشاءُ يَكادُ سَنا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ (43) يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ (44)
31- همان مأخذ، ص 611.