[3] «الزَّانِي لا يَنْكِحُ إِلَّا زانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَ الزَّانِيَةُ لا يَنْكِحُها إِلَّا زانٍ أَوْ مُشْرِكٌ- مرد زنا كار، جز زن زنا كار يا مشرك را نمىگيرد، و زن زنا كار جز مرد زنا كار يا مشرك نمىگيرد ...»طبيعت زندگى اجتماعى اين است كه مردان و زنان شريف- جنس تفاوتى نمىكند- جز همانندان خود را نمىجويند، در حالى كه بر عكس مىبينيم مردمى كه از لحاظ اخلاقى فرو غلتيدهاند غير همگونان خود را مىجويند، از اين رو و براى خطرناك بودن آميختگى و درهم و برهمى، خداوند مىخواهد كه مجموعه مردان و زنان زنا كار را از جامعه جدا سازد تا اجتماع را با بارويى استوار و ديوارى بلند و مستحكم از پاكدامنى و شرف حفظ و حراست كند. شايد در پيوستن كلمه شرك به زنا، اشارهاى باشد بر اين كه زنا كارى خود نوعى از شرك پنهان و نهفته2- نور الثقلين، ج 3، ص 570.