پاكدامنى ديوار و باروى محافظ جامعه - تفسیر هدایت جلد 8

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفسیر هدایت - جلد 8

سیدمحمدتقی مدرسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تازيانه زد و پنجمين را تعزير كرد (يعنى كمتر از اندازه حدّ بزد و تنبيه كرد) و ششمين را رها فرمود. عمر در شگفت شد و مردم متحيّر گشتند. آن گاه عمر گفت:

اى ابو الحسن چه شد كه شش نفر را به جرم ارتكاب يك قضيّه آوردند و تو پنج گونه مجازات بر آنها راندى و ششمين فرد را نيز رها ساختى و در اين ميان حكم هيچ يك از آنها نظير ديگرى نبود؟ حضرتش فرمود: آرى، اوّلى مردى بود ذمّى كه با زنى مسلمان به زنا آميخته بود و بدين سان از ذمّه (و تعهّد مسلمانان بر حفظ جانش) خارج شده بود، از اين رو در مورد او فرمان به قتل با شمشير دادم. امّا دوّمى مردى بود زن دار كه زنا كرده بود، او را سنگسار كرديم. سوّمى مردى بود بى‏زن كه وى را حدّ زديم. امّا چهارمين بنده‏اى بود كه زنا كرده بود، او را نصف حدّ زديم. پنجمين اين عمل را به شبهه صورت داده بود او را تعزير و تنبيه كرديم. امّا ششمين مردى بود ديوانه كه عقلش را از كف داده بود و تكليف از او ساقط شده بود» «2».

پاكدامنى ديوار و باروى محافظ جامعه

[3] «الزَّانِي لا يَنْكِحُ إِلَّا زانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَ الزَّانِيَةُ لا يَنْكِحُها إِلَّا زانٍ أَوْ مُشْرِكٌ- مرد زنا كار، جز زن زنا كار يا مشرك را نمى‏گيرد، و زن زنا كار جز مرد زنا كار يا مشرك نمى‏گيرد ...»

طبيعت زندگى اجتماعى اين است كه مردان و زنان شريف- جنس تفاوتى نمى‏كند- جز همانندان خود را نمى‏جويند، در حالى كه بر عكس مى‏بينيم مردمى كه از لحاظ اخلاقى فرو غلتيده‏اند غير همگونان خود را مى‏جويند، از اين رو و براى خطرناك بودن آميختگى و درهم و برهمى، خداوند مى‏خواهد كه مجموعه مردان و زنان زنا كار را از جامعه جدا سازد تا اجتماع را با بارويى استوار و ديوارى بلند و مستحكم از پاكدامنى و شرف حفظ و حراست كند. شايد در پيوستن كلمه شرك به زنا، اشاره‏اى باشد بر اين كه زنا كارى خود نوعى از شرك پنهان و نهفته‏

2- نور الثقلين، ج 3، ص 570.

/ 483